کد خبر : 15545
دیدگاه‌ها برای بعضی‌ها خوش‌شانس‌تر هستند بسته هستند
تاریخ انتشار : چهارشنبه 14 شهریور 1397 - 9:37
-

بعضی‌ها خوش‌شانس‌تر هستند

می‌بینید تو را به خدا! شما قضاوت کنید. ببینید چطور نگاه می‌کند. نگاهش برای من کلی حرف نگفته دارد. حرف‌های نگفته‌ای که همان بهتر گفته نشده مانده است. همیشه گفته‌ام من بدشانسم. از هیچ‌چیز شانس ندارم. از قیافه‌ام بگیر که هیچ‌چیزش سر جا و به‌قاعده نیست تا اخلاقم که اصلاً به آدمیزاد نرفته، بروید تا

می‌بینید تو را به خدا! شما قضاوت کنید. ببینید چطور نگاه می‌کند. نگاهش برای من کلی حرف نگفته دارد. حرف‌های نگفته‌ای که همان بهتر گفته نشده مانده است.

همیشه گفته‌ام من بدشانسم. از هیچ‌چیز شانس ندارم. از قیافه‌ام بگیر که هیچ‌چیزش سر جا و به‌قاعده نیست تا اخلاقم که اصلاً به آدمیزاد نرفته، بروید تا برسید به چیزهای دیگری که…

مثلاً یکی همین گوسفند محترم با آن نگاه پرمحتوا و پرکشش. حالا من، همین دیروز روبروی پدرم ایستادم و سعی کردم نگاه پر تمنایم را بدوزم به چشم‌هایش و یک پول‌توجیبی مختصر بخواهم، علاوه بر آنچه ماهانه می‌گیرم. هنوز داشتم تلاش می‌کردم نگاهم مثل دفعه قبل عصبانی‌اش نکند و به قول خودش بی‌حیا نباشم که سرش را بالا آورد و اول چند ثانیه نگاهم کرد و بعد زد زیر خنده.

شما قضاوت کنید؛ آدم به جوانی مثل من که با تمام توان سعی دارد نگاهش را پرمحتوا کند می‌خندد؟

بعدازاینکه کلی خندید، دست گذاشت روی شانه‌ام و گفت: «برو پدر جان، برو. چرا مثل گوسفند دم ذبح نگام می‌کنی؟»

حالا قبول کردید شانس ندارم؟

عکس گوسفند خوش‌اقبالی که می‌بینید، خودم گرفته‌ام. نه اینکه خودم بگیرم؛ برایم فرستاده‌اند. داستانش را برایتان می‌گویم. همیشه معتقد بوده‌ام وسایل نقلیه عمومی مناسب‌ترند. هم بابت کم‌هزینه بودن، هم آلوده نکردن هوا و از همه مهم‌تر معاشرت با آدم‌هایی که این روزها فقط توی شبکه‌های مجازی آن‌ها را می‌بینی.

دیروز طبق معمول و به خاطر مواردی که گفتم، تصمیم داشتم سر ساعت توی ایستگاه بایستم تا بتوانم خودم را به‌موقع به کلاس و دانشگاه برسانم و باز از شانس خوش من نتوانستم.

تنظیم نگاهم از فرکانس بی‌حیایی به پرمحتوا و پرجاذبه بودن نتیجه نداده بود و مجبور شدم از جملات کمک بگیرم که هم رنگ التماس نداشته باشد و هم به نظر پدر طلبکارانه نباشد. این تلاش و کوشش آن‌چنان وقت و انرژی از من گرفت که چند دقیقه دیرتر به ایستگاه رسیدم و درست وقتی تلاش می‌کردم از بین ماشین‌ها راهی به آن‌طرف خیابان باز کنم، اتوبوس راه افتاد و نگاه حیران و پرحسرتم به دنبالش رفت تا کمی جلوتر رسید به ماشین خوش‌رنگ و جمع‌وجور سمانه. امان از این شانس!

درست همان موقع، آن هم در آن وضعیت که تلاشم برای رسیدن به اتوبوس بی‌ثمر مانده بود، اتوبوسی که همیشه با افتخار در باب مزیت‌هایش داد سخن می‌دادم، آن هم جلوی سمانه با آن ماشین خوش‌رنگ و نقلی‌اش، درست همان موقع باید سمانه را می‌دیدم و او هم مرا می‌دید و نگاهم روی صورت و لب‌های او با آن لبخند کجکی خشک می‌شد.

چاره‌ای نبود؛ جلو رفته و روی صندلی جلو نشسته و منتظر شده بودم تا سمانه با ناز و ادا سوییچ را بچرخاند و ضمن حرکت با صدای بلند پخش ماشینش برود روی اعصابم.

چند دقیقه که گذشته بود، به طرفم برگشته و گفته بود: «می‌بینم از اتوبوس جا موندی، عیبی نداره. حالا یه روز از فضیلت اتوبوس سواری نصیب نبر؛ چی میشه؟ بذار بقیه هم مستفیض بشن، خصوصاً اینا»

و بعد چنان زد زیر خنده که با تعجب نگاهش کرده بودم. جهت اشاره دستش را گرفته و رفته بودم تا رسیده بودم به نگاه پرمحتوا و پرجاذبه گوسفند محترم که شما هم می‌بینید. طاقت نیاورده و با عصبانیت گفته بودم: «از من خوش‌شانس‌ترن، می‌گی چیکار کنم.»

و رویم را برگردانده بودم؛ اما این اعتراض خاموش مانع این نشده بود که متوجه شوم سمانه گوشی‌اش را درآورده و سریع از این صفحه عکس گرفته. اولش دوست نداشتم از او بخواهم عکس را برایم بفرستد، ولی خوب که فکر کردم دیدم شاید به دردم بخورد، شاید یک چیزهایی یاد بگیرم؛ خصوصاً اینکه هر دفعه با دیدنش یادم نرود اتوبوس فقط جای آدمیزاد نیست، گوسفندها هم به اندازه من حق دارند از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند، دیگر اینکه یادم باشد هر باز مزایای اتوبوس سواری را گفتم این را هم اضافه کنم، هم‌نشینی با حیوانات داخل اتوبوس خوب است، بعضی حس‌های خفته آدم را بیدار می‌کند؛ و آخرین مورد اینکه موجود بدشانس وجود ندارد، فقط بعضی‌ها از بعضی‌ها خوش‌شانس‌ترند.

*منتشر شده در شماره ۹ هفته نامه ستاره شرق

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.