به بهانه روز معلم
جلال تعصبی – سبزواریان: بنام آنکه جان را فکرت آموخت. معلم باغبان عشق است. معلم قافلهسالار عشق است همه کار معلم کار عشق است. معلم بر اوج جانها خط دانش و ایمان مینگارد و در ضمیر پاک دانش آموزان نقش فطرت را و … و امثال این جملات مطنطن، همه تعارفات کلیشهای و تکراری است که
جلال تعصبی – سبزواریان: بنام آنکه جان را فکرت آموخت.
معلم باغبان عشق است. معلم قافلهسالار عشق است همه کار معلم کار عشق است. معلم بر اوج جانها خط دانش و ایمان مینگارد و در ضمیر پاک دانش آموزان نقش فطرت را و … و امثال این جملات مطنطن، همه تعارفات کلیشهای و تکراری است که نمیتواند گوش معلم را بدهکار نماید شاید در آن سالهای ابتدایی (یادش بخیر) خود میتوانست بیانگر احساسی باشد ولی با گذر زمان و فاصله گرفتن بار معنایی آنها از واقعیتهایی که بر معلم میگذشت و میگذرد، کارکردی جز نشستن بر قاب تقدیرنامهها ندارد.
اینک با نگاهی واقعبینانه به مقام و جایگاه معلم و طرح چند سؤال اساسی نه از مسئولین که از وجدانهای بیدار که همین معلمان نهالش را در عمق وجود فطری انسان آبیاری نمودهاند، میتواند راهگشا باشد. جایگاه واقعی و حقیقی معلم کجاست؟
چه درصدی از جمعیت دانشآموزی و دانشجویی ما معلم و استاد را به خاطر جایگاهش و نه موقعیتش احترام دارند؟ چه مقدار از احترامهای روزمره وابسته به مناسب و مدارج افراد را ولو ظاهری برای معلم و معلمین خود قائلیم؟
در کدامین اداره و نهاد و ارگان و مسند، کارت شناسایی معلم نشان از اعتبار دارد؟
چگونه است که با وجود اختصاص بیشترین سهم بودجه کشور به آموزشوپرورش، به تناسب این میزان از بهرهمندی، بهرهوری قابلتوجهی را در نظام آموزشی شاهد نیستیم؟ معلمان پس از بازنشستگی چه منزلت اجتماعی اعتبار صنفی در جامعه دارند؟
چه ضوابطی برای انتخاب معلمان داشته و یا خواهیم داشت؟ معلمان و اساتید دانشگاهی چه سهمی در تصمیمسازیها در سطوح مختلف دارند؟
کجای کسوت معلم نشان از ردای رسالت دارد؟
و بسیاری سؤال از همین دست…
امروز علیرغم همه بایدها و البته بسیاری از نبایدها، هنوز هم معلمی والاترین و ارزشمندترین شغل است که فقط نبایستی در ترازوی مادیات سنجیده شود. معلمان توقع دارند ساعاتِ کاریشان دیده شود نه ساعات کارشان.
معلم خود آفریننده کلمات است، بجای نثار زیباترین واژهها بر قامت او، روح معلم داری را به جامعه بیاموزیم. دغدغه معیشت معلم را نه از سر فزونیخواهی که برای حفظ عزت و کرامت او در جامعه و صیانت از آزاداندیشی وی بدانیم. نگذاریم از معلم تنها تنی فرسوده و افسوسی بر خاطراتش برجای بماند، بلکه وجود او را برای همیشه و در جایجای جامعه فرصتی بدانیم برای شکلگیری اهلیتها و زدودن زنگارها و در یککلام به تفکر فرمایش آن پیر فرزانه را که کلید سعادت و شقاوت انسانها را در ست معلمان دانست، بنشینیم. آنگاه است که به انصاف درمییابیم جایگاه معلم را و منتظر نمینشینیم تا اردیبهشتی از راه برسد و روزی بنام معلم آید و برود.
معلم را محدود نمیکنیم به یک روز، یادش نمیکنیم بر قاب دیواری؛ و آنگاه است که قدر معلم را بیش از هدیه روز معلم ارزشمند میدانیم و بدانیم معلم روزش را آن روزی میداند که احترام و اعتبارش در اوج باشد و زندگیاش آرام و استوار که بتواند علمش را بی هیچ دغدغهای عرضه بدارد.
یک روز بزرگمردی چون شهید مطــــهری با شهادتش «روز معلم» را به تاریخ هدیه میدهد، روزی دگر معلمی در دفاع از دین و میهن با عروجش روز معلم میسازد و معلمی فداکارانه برای حفظ جان دانش آموزش از جان خود مایه میگذارد و اینگونه روز معلم میسازد و یا آن روز که ثمره تلاشش در کلاس را با کسب موفقیت دانش آموزان قرین میبیند خود را در روز معلم میبیند و یا آنکه همراه دانشآموز یتیمش میگرید و اینگونه روز معلم میآفریند.
منتشر شده در : هفتهنامه ستاره شرق – شماره ۲۲
برچسب ها :12 اردیبهشت ، اسلایدر ، جلال تعصبی ، روز معلم ، شهید دکتر مرتضی مطهری ، هفتهنامه ستاره شرق
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰