دیدگاه‌ها برای در بند نقش دیوان! بسته هستند
تاریخ انتشار : چهارشنبه 6 اردیبهشت 1402 - 20:27
-

در بند نقش دیوان!

پروندۀ ویژۀ افشاگری در مورد مؤسسۀ آبادانی دیار سربداران (بخش پنجم)

مقدمه

در هفته‌های گذشته، علاوه بر انتشار نامۀ مدیرعامل مؤسسۀ آبادانی مبنی بر آمادگی جهت برگزاریِ نشست خبری، یک شماره از نشریه نگین بیهق نیز منتشر شد که در آن سعی شده بود به پرسش‌ها و نکاتی که رسانه‌ها در این مدت مطرح کرده بودند پاسخ داده شود. ضمن آن‌که به‌طور کامل از این نشست خبری استقبال خواهیم کرد و منتظر اعلام روز و ساعت آن هستیم، در مورد این شمارۀ ویژۀ نشریۀ نگین بیهق، نکاتی وجود دارد که می‌خواهیم در قالب این مطلب، آن‌ها را طرح کنیم. با توجه به نامۀ سرگشادۀ مؤسسه به امام‌جمعه و نیز انتشار یک پی‌دی‌اف بی‌نام‌ونشان، حدس ما این است که متنفذان این مؤسسه سعی دارند با روشی همین‌گونه، خود را پاسخ‌گو نشان دهند. به همین دلیل ما نیز برای آن‌که نشان دهیم حرف‌هایمان پایه و اساس قوی‌تری دارد و این پاسخ‌های کلی و معیوب، به‌هیچ‌وجه اقناع‌کننده نیست، فارغ از تمام اطلاعات دیگری که داریم، بر اساس مطالبی که در همین نشریه آمده چند نکتۀ بسیار مهم را مطرح می‌کنیم:

نشریۀ پر از اشکال و ابهام

در ابتدای این مطالب، بهانه و دلیل انتشار این شماره، افتتاح فرودگاه گناباد عنوان شده و بیان شده که این مطالب بخش‌هایی از یک کتاب هستند که قرار است بعداً در مورد تاریخچۀ مؤسسه و فرودگاه منتشر شود. فارغ از انگیزه، به لحاظ ساختاری، مطالبی که در این شماره گردآمده‌اند، بسیار بی‌نظم، درهم، دچار کلی‌گویی، دارای ابهام و پر از غلط‌های نگارشی هستند. تعارف و تملق در متن بیداد می‌کند و باوجوداینکه در نگارش مطبوعاتی، القاب ذکر نمی‌شوند، این مطلب سرشار است از دکتر، مهندس، آیت‌الله و … و مشخص نیست حتی افراد نام برده تا چه حد چنین مدارک تحصیلی و عناوینی را از مراجع رسمی دریافت کرده‌اند؟ حتی در بخش‌هایی از متن از عباراتی چون «فرمود» استفاده شده که نشان از لحن متملقانه است و در نوشتار مطبوعاتی و کتابی کاربرد ندارد.

ایرادهای بی‌شمار ویرایشی و نگارشی در متن وجود دارد، از اشتباه در نشانه‌گذاری تا استفادۀ از واژه‌های محاوره چون «اینا»، «مطلب رو»، «استارت کار» و …!

تصویری که در صفحۀ ۲ نشریه قرار داده شده نشان می‌دهد که تحریریه این شماره نیز متعلق به نشریه نیستند بلکه وابسته به مؤسسه آبادانی هستند. به نظر می‌رسد، نگین بیهق صرفاً یک برندِ دارای مجوز است و حتی تهیۀ این مطلب تبلیغاتی، به عهدۀ اشخاص وابسته به مؤسسه بوده است.

مصاحبه‌ها بدون ذکر تاریخ مصاحبه یا هر نوع مشخصاتی نوشته‌شده‌اند و این مسئله، متن را مبهم‌تر کرده است. برخلافِ ظاهرِ صفحات که پر از متن هستند، عملاً متن‌ها تکرار مداوم یک روایت‌اند و شما در تمام این ۸ صفحه، کمتر از یک صفحه محتوا دریافت می‌کنید، چرا که اشخاص مدام دارند یک مفهوم کلی و شعاری که «کار مردمی بود نه دولتی و با همّت بزرگان انجام شد» را بیان می‌کنند.

دعوای مجوّز

اولین مسئله‌ای که این نشریه درصدد توجیه و توضیح آن است، مسئلۀ مجوز است، اما عملاً درنهایت مطلب مشخصی را اثبات نکرده است. مثلاً در صفحۀ سوم علی‌اصغر باغانی، نمایندۀ وقت و عضو هیئت‌امنا بیان می‌کند که فلان افراد به‌عنوان هیئت‌امنا انتخاب شدند، ولی مشخص نیست این افراد هیئت‌امنای چه چیزی شده‌اند؟ تحت چه قالبی و از کجا مجوز داشته‌اند؟ وزارت، دقیقاً زمین‌ها را به کجا واگذار کرد؟ حدود ۹۲ هکتاری که از فرودگاه قدیم به یک مؤسسه واگذار شده، دقیقاً چطور در اختیار گرفته شده‌اند؟ به‌جای این‌همه قصه، بهتر نبود مجوز آن مؤسسه را ـ از هر وزارتی که هست ـ منتشر می‌کردند؟ طبیعتاً مؤسسات از مراجع مشخص و محدودی می‌توانند شناسنامه و پروانه دریافت کنند.

شاید ادعا کنند منظور هیئت‌امنایِ خود فرودگاه است، اما این هم منطقی نیست، اگر مؤسسه در مجموعۀ شرکت فرودگاه‌هاست چرا در صفحۀ ۷ گفته شده که شرکت فرودگاه‌ها از مؤسسه شکایت کرده است؟ پس جدا از آن بوده و چنان‌که برمی‌آید، «خودخوانده» محسوب می‌شود! آیا مثلاً منِ نگارنده با همسایه‌ها و دوستانمان می‌توانیم دور هم جمع‌شویم و یک هیئت مؤسس تشکیل دهیم؟ بعد هم هیئت‌امنا و هیئت‌مدیره معرفی کنیم و بعد قرارداد میلیاردی ببندیم و زمین و پول جابجا کنیم؟

محمدرضا محسنی گفته است: «در همان جلسه‌ای که در منزل ما برگزار شد و در همان جلسه بود که قرار شد من، نمایندگان آن زمان، فرماندار، شهردار و امام‌جمعه به‌عنوان هیئت مؤسس باشیم. صورت‌جلسه‌ای تنظیم شد و این افراد به‌عنوان هیئت مؤسس کار را شروع کردند. این هیئت مؤسس، هیئت‌امنایی تشکیل دادند و آن هیئت‌امنا هیئت‌مدیره‌ای را شکل دادند. اساسنامه‌ای تنظیم شد و آن اساسنامه به‌عنوان مؤسسه آبادانی دیار سربداران ثبت شد، پروانۀ تأسیس گرفت. شماره ثبت گرفت کار قانونی خودش را شروع کرد…»

دقت بفرمایید! گفته‌اند: «در منزل ما»! پس مؤسسه در دورهمی خانگی ریشه دارد!

خود گویی و خود خندی!

از قول مرحوم راه‌چمنی نقل شده است: «هیئت‌امنا و بعضی از بازاری‌های معتمد سبزوار!» فلان کار را کردند! ما می‌پرسیم: کدام بازاریان؟ نام ببرید تا قضاوت کنیم معتمد محسوب می‌شوند یا نه؟ آیا اصلاً خوش‌نام بوده‌اند که بخواهیم در دایرۀ معتمد حسابشان کنیم …

همچنین از آن مرحوم نقل شده: برای اینکه امور وجهه قانونی داشته باشد و این زمین فرودگاه هم به یک شخصیت حقوقی واگذار شود ـ چون احتمالاً به ثبت نرسیده بود ـ ما آمدیم مجموعۀ هیئت‌امنا را به‌عنوان تعدادی از مسئولان شهرستان … مؤسسه‌ای به‌اصطلاح عام‌المنفعه ثبت کردیم به‌عنوان «مؤسسه آبادانی دیار سربداران».

سؤال اینجاست که به‌جز مسئلۀ قبلی ـ مبنی بر چراییِ خودخواندگی ـ این بحث مطرح می‌شود که «عام‌المنفعه» در نگاه آقایان به چه معنا بوده است؟ توضیح بدهند منفعت این مؤسسه به کدام عام رسیده است؟ اگر منظور از عام، ما مردم دیار سربداران است که ما جز چند پروژۀ شکست خورده و ناتمام و زمین‌های بی‌سرانجامِ بی‌سند و کلی پروندۀ حقوقی چیزی ندیده‌ایم که منفعتی در آن باشد! فعلاً «هزینه»‌های آن برای عام مردم بوده، ما نمی‌دانیم «منفعت» را چه کسی برده؟!

ادامه دارد …

پرتغال فروش!

بارها از قول راویان گفته شده که زمین‌های فرودگاه قدیم را مردم خریدند. این مردم پول را به چه کسی دادند؟ حرف‌ها کلی است و نمی‌شود دقیق محاسبه کرد. درخواست می‌کنیم عدد بدهید تا جمع و تفریق کنیم. ازیک‌طرف زمین فروخته‌اید، ازیک‌طرف تسهیلات گرفته‌اید، ازیک‌طرف می‌گویید مردمی ساخته شده! اگر زمین فروختید پس چرا تسهیلات هم گرفتید؟ عددها را بدهید جمع بزنیم. محسن احمدی گفته که مؤسسه سیصد میلیون تومان از فروش زمین‌های فرودگاه قدیم عایدی داشته است. ادعای نشریه این است که کار در سال ۱۳۷۳ انجام گرفته، یعنی زمانی که قیمت سکه ۳۰ هزار تومان بوده است! الآن با سکه ۳۰ میلیون تومانی، می‌شود ۳۰۰ میلیارد تومان! این فقط یک قلم از زمین‌هاست!

علی سلیمانی، فرماندار وقت هزینۀ اجرای طرح را ۲ میلیارد تومان برآورد می‌کند. طبق گفته‌های طیبی رئیس هیئت‌مدیرۀ فعلی زمین‌هایی که برای اجرای طرح دریافت کرده‌اند به این شرح است: ۹۱ هکتار اراضی فرودگاه قدیم، ۱۲۰ هکتار زمین در غرب توحیدشهر که ارتش آن را پس گرفت و به‌جای آن ۹۶ هکتار زمین در غرب توحیدشهر با نام سجاد شهر تحویل شد. هرچند مدعی شده‌اند به قیمت روز فروخته‌شده‌اند، بیان نشده چه مبلغی در ازای این زمین‌ها پرداخت شده است؟ نوشته شده در سجادشهر بعد از اعطای سهم شهرداری (شامل خیابان، کوچه و …) ۱۳۵۰ قطعه زمین در اختیار مؤسسه باقی ماند! از آن طرف ۴۰۰ هکتار اراضی موات ریگ منزل را هم به این‌ها اضافه کنید!

علی سلیمانی فرماندار وقت حتی می‌گوید: «هم‌عرض زمینِ فرودگاهِ قدیم، ما دو نقطه دیگر را هم برای تأمین منابع مالی پیگیری کردیم، یکی چهارصد هکتار اراضی کشاورزی شامکان با چهار حلقه چاه بود که به تهران رفتیم و مجوزش را گرفتیم؛ مجوز چاه‌ها را گرفتیم و بعد به آمادگاه ابوذر دادیم و دیگری بیش از صد هکتار زمین در شمال شهر سبزوار بود که آن را گرفتیم که قطعه‌بندی کنیم و بفروشیم و از محل درآمد آن فرودگاه را بسازیم.»

یعنی با همۀ این املاک، آن ۲ میلیارد تومان تأمین نمی‌شود؟ وقتی فقط فرودگاه قدیم بنا به ادعای خودشان ۳۰۰ میلیون تومان عایدی داشته؟ این اعداد را با اسناد ارائه کنند تا بدانیم مؤسسه در ازای زمین‌های دولتی چقدر به دست آورده؟ چقدر وام گرفته؟ چقدر هزینه کرده؟ تا بعد پرتغال‌فروش را بیابیم!

این‌همه ملک گرفته‌اید منت چه چیزی را بر مردم می‌گذارید؟ با همین املاک ادعایی خودشان، به نظرم همین الآن می‌شود ۴ فرودگاه برایشان ساخت با هواپیماهایش! بعد مؤسسه می‌آید سر مردم منت می‌گذارد که: ما چنین کردیم و چنان! چند برابرش را از سرمایۀ مردم گرفته‌اید؟

فیله‌کش می‌گوید: سرمایۀ دولتی در این فرودگاه کمتر از ۵ درصد است، بیش از نودوپنج درصد هزینه‌های احداث را مردم سبزوار پرداخت کردند!

این‌همه زمین دولتی گرفته‌اید تازه شد ۵ درصد از ۲ میلیارد تومان؟ اینکه نمی‌شود! شاید زمین‌هایی که گرفته‌اند و فروخته‌اند را هم جزء آن ۹۵ درصد «خیّری» و مردمی حساب کرده‌اند! با همین روش عام‌المنفعه حساب کرده‌اید؟

پاسخ ضررهایتان را مردم می‌دهند!

از قول حاج محمود ساده، مطلب مهمی در همین نشریه نقل شده است: به همراه جناب حاج‌آقای ابراهیمی به دیدار استاندار وقت رفتیم و برای پیشرفت فرودگاه از ایشان کمک خواستیم. ایشان در پاسخ ما فرمودند: «فرودگاه توجیه اقتصادی ندارد، اکثر فرودگاه‌های کشور همه در حالت معلق هستند و شما می‌خواهید فرودگاه بسازید.»

این یعنی از سرمایۀ مردم روی یک معامله از پیش زیان‌دهنده سرمایه‌گذاری کردید!

جالب است، نه؟ زمین‌های دولتی را در ابعاد چند صد هکتار دریافت کرده‌اند، فروخته‌اند با کلی ابهام حقوقی و قانونی، پول مردم را گرفته‌اند و ادعا می‌کنند خرج فرودگاه و منطقه ویژه و سجادشهر و … کرده‌اند! هنوز هم نمی‌توانند سند برای خریداران فراهم کنند و کلی مردم بدبخت شده‌اند! تازه همان اول هم یک آدم عاقلی به آن‌ها گفته که: «توجیه اقتصادی ندارد»!

دقت کنید: شما اگر از پول جیب خودتان در جایی سرمایه‌گذاری کنید بعد ضرر کنید، طبیعتاً حق خودتان است و به خودتان ضرر زده‌اید! حالا افرادی که مدعی می‌کنند «مؤسسۀ آبادانی سربداران» هستند (تا سال ۱۳۹۱ مجوزی ارائه نداده‌اند، بعدازآن هم فقط یک سمن یعنی سازمان مردم‌نهاد بوده‌اند!) صدها هکتار و میلیاردها تومان پول سرمایۀ این مردم را به کارهایی زده‌اند که توجیه اقتصادی ندارد!

قانون که رعایت نشده هیچ، با همۀ این سروصدا و تبلیغاتشان، عملاً سرمایه‌گذاری غلط کرده‌اند! با چه سرمایه‌ای؟ سرمایۀ مردم! املاک این شهر! املاکی که اگر دست افراد دارای ایده و متعهد می‌افتاد، می‌توانست کلی عایدی داشته باشد! اصلاً اگر دست هیچ‌کس هم نمی‌افتادند، الآن سرمایۀ شهر بودند! مؤسسۀ ادعایی، تمام این سرمایه را به باد داده، الآن طلبکار هم هست! جواب مردم را هم نمی‌دهد!

هر مشکلی هم در مسیر پیش آمده باشد، مسئولیتش با کسانی است که از اول چنین تصمیمات غلطی را گرفته‌اند! ما مردم می‌پرسیم: شما که عرضه نداشتید پروژه‌ها را به سرانجام برسانید، چرا قدم در چنین راه سختی گذاشتید؟ که حالا همه‌چیز قفل شود و سرمایه‌ها به باد برود!

حضرات مباحث پوپولیستی را به قول سبزواری‌ها «اَگن» می‌کنند تا با ایجادِ موج هیجان و احساسات قومی، از زیر پاسخگویی در بروند! مباحثی کودکانه‌ای مانند دعوا و رقابت با مشهد و نیشابور. می‌گویند: مشهدی‌ها نگذاشتند! ما از نیشابور عقب‌مانده‌ایم! و …

مخاطبان گرامی! این‌ها همه قصه است! مؤسسۀ آبادانی دیار سربداران، بنا بر ادعای خودشان یک «دورهمی» از صاحبان قدرت بوده و هنوز هم در حالِ حسابرسی است. چنان‌که از اخبار برمی‌آید دستگاه‌های قضایی و امنیتی تمام ابعاد آن را زیر ذره‌بین برده و همه منتظریم که رأی رسمیِ آن‌ها صادر شود!

این مؤسسه نامش آبادانی است، اما جز ضرر چیزی نداشته! همین آخرین پروژه را ببینید: منطقه ویژه! مانند تمام قبلی‌ها (فرودگاه، راه‌آهن، سجادشهر و …) بدون پیشرفت و توسعه، فقط یک محلی است برای حقوق دادن به یک سری افراد و خرج مبالغی که مشخص نیست از کجا تأمین می‌شوند؟ به‌زودی اخبار جالبی در مورد اعتباراتی که به خاطر به نتیجه نرسیدن منطقه ویژه، حذف شدند، در مطلبی جدا خواهیم نوشت. در این مطلب فقط از حرف‌های خودشان تناقض درآوردیم که به قول شاعر بگوییم:

خانه از پای‌بست ویران است!

خواجه در بندِ نقشِ ایوان است!

هرچند در داستانی که ما تعریف کرده‌ایم گویا خواجه در بندِ نقشِ دیوان است!

و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.