متأسفم، بعد از ۴۰ سال دو سفیر زن داریم
نقش زنان در دنیای امروز بسیار پررنگ شده است از سیاست داخلی گرفته تا سیاست خارجی کشورها، زنان بهصورت جدی و قدرتمند ظاهرشدهاند. در ایران نیز هستند زنانی که باوجود تمام موانعی که بر سر راه آنها وجود داشته است، توانستهاند نقش مادر و همسر در خانواده تا فعالیت در عرصه مدیریتی و از همه
نقش زنان در دنیای امروز بسیار پررنگ شده است از سیاست داخلی گرفته تا سیاست خارجی کشورها، زنان بهصورت جدی و قدرتمند ظاهرشدهاند. در ایران نیز هستند زنانی که باوجود تمام موانعی که بر سر راه آنها وجود داشته است، توانستهاند نقش مادر و همسر در خانواده تا فعالیت در عرصه مدیریتی و از همه مهمتر در عرصه سیاست را بهخوبی ایفا کنند. زنانی که دوشادوش مردان در جنگ ناعادلانه ۸ ساله مقابل دشمنان ایستادگی کردند ولی پس از جنگ، جایگاه زنان در جامعه اسلامی بهخوبی تعریف نشد و باوجود پیشرفتهایی که زنان توانمند، دانشمند و همچنین ورزشکار داشتهاند و در اکثر مواقع باعث حیرت مردم ایران و همچنین جهان شدهاند، نتوانستهاند به جایگاه مناسب خود دست پیدا کنند. این باور جامعه است که باید تغییر کند و صرفنظر از مرد بودن یا زن بودن مدیران جامعه، به عملکرد مثبت آنها برای شکوفایی بیشتر جامعه و کشور در عرصه داخلی و جهانی توجه کنند. در این ارتباط «آرمان» با اشرف بروجردی رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته که میخوانید.
بهطورکلی به نقش زنان در جمهوری اسلامی بپردازید؟
مهمترین نقش زنان در انقلاب بهویژه جنگ بوده است. هیچکس نمیتواند منکر این موضوع باشد. در آن زمان به امام (ره) گفته شد که به زنان بفرمایید که به خیابانها نیایند ولی این موضوع مورد مخالفت امام قرار گرفت. حضور زنان مهمترین عامل پیروزی انقلاب است. حضور زنان در جنگ بر کسی پوشیده نیست. زنان توانستند جنگ را بهصورت آبرومندانه جمع کنند. ولی زمانی که جنگ تمام شد بحث نقش زنان در جامعه و در جمهوری اسلامی بهعنوان یک ساختار نظام اسلامی که خود را به دنیا معرفی میکند به حاشیه رفت. به اینگونه که آیا قادر است به همه نیازهای امروز بشر پاسخ مناسب دهد. قاعدتاً این مسئله مطرح شد که جایگاه زنان چگونه است. دنیا از جمهوری اسلامی میپرسد. با اتمام جنگ، تمام مدیریتها و همه منابع در اختیار مردان قرار گرفت و زنان نتوانستند جایگاهی داشته باشند. طبیعی بود زمانی که این بحث مطرح شد و آرامآرام، زمزمه این مباحث در جامعه بلند شد مبنی بر اینکه نقش زنان و جایگاه آنان در جمهوری اسلامی کجاست. جمهوری اسلامی که مدعی است میتواند پاسخ نیازهای بشر را دهد، چگونه میتواند برای زنان نقش تعیین کند اما پاسخ قانعکنندهای داده نشد که جهان را متقاعد کند که وقتی زن مسلمان میخواهد نقشهای گوناگون را بر عهده گیرد چگونه باید حضور داشته باشد. رویکرد جمهوری اسلامی بهویژه کسانی که در مناصب تصمیمگیری قرار داشتند، رویکردشان اینگونه نبود که زن بتواند بهطور همزمان هم در عرصه سیاست و هم در عرصه اجتماع و هم در خانواده ایفای نقش کند بهویژه اینکه مسلمان هم باشد. زمانی که بحث از حضور زنان در زمان حضور امام در پاریس مطرح میشد، امام با حضور زنان در عرصههای گوناگون مخالفتی نداشتند ولی زمانی که قرار بود این جامعه، شکل یک ساختار را به خود بگیرد، در اینجا بحث بسیار کمرنگ بود. لذا در چنین وضعیتی، مراجعه به باورهای حاکمیت برای زنانی که در این حاکمیت زندگی میکردند، مهم بود. این مسئله به علما، مراجع، صاحبنظران و مدیران ارشد نظام ارجاع شد. مدیران ارشد نظام، مرجع آنها علما بود و به آنها اقتدا میکردند. در آن سالها علمای جامعه هم بهصراحت تبیین نمیکردند که درواقع رویکرد به مباحث دینی و اسلامی چیست بلکه بیشتر مباحث سنتها را مطرح میکردند. سنتهای جامعه دال بر این بود که زن نباید در عرصه اجتماع یا سیاست حضور داشته باشد تا آنجایی که میگفتند اگر بر قوم یا ملتی، زنان حاکم باشد، این ملت و قوم، روی رستگاری را نخواهد دید که البته این موارد، هیچکدام، مبنای صریح آیات و روایات را با خود نداشت بلکه یک سنت بود. در سال ۶۲، زمانی که ایران در حال جنگ بود، اولین تشکل زنان تحت عنوان زنان انقلاب اسلامی شکل گرفت که مدیریت این مجموعه را خانم طالقانی بر عهده داشت. عدهای از خانمها بودند که در کلاس درس آیت ا… امامی کاشانی تحت عنوان دیدگاه قرآن نسبت به زن، در مدرسه شهید مطهری در سال ۶۳-۶۲ حضور پیدا میکردند. ایشان بحث را بهصورت گسترده مطرح میکردند ازجمله اشتغال زنان، بحث تصمیمگیری و ولایت بر خود درزمینهٔ اداره جامعه یا مجموعه در این کلاس مطرح میشد.
محوریت حضور زنان بر عهده چه شخصیتهایی بود؟
محوریت خانمها با خانم دباغ، خانم دستغیب و خانم رجائی بود. در این جمع خانمها ازجمله بنده، خانم فیاض بخش، خانم میرهادی، خانم رفیقدوست خواهر آقای رفیقدوست، خانم رهنورد و غیره حضور داشتند. تقریباً جمعی ۱۰ نفره بود که در کلاس درس آقای کاشانی حضور پیدا میکردند. خانم رهنورد بهعنوان محقق قرآنی بودند و در این کلاسهای درس، حضور کمتری داشتند. بههرحال نگاه برخی آقایان علما اینگونه بود که زن میتواند در همهجا حضور داشته باشد تا اینکه به این مسئله رسیدیم که حاکمیت چه رویکردی را باید برای حضور زنان در جامعه ارائه دهد. مصادیق این مسائل در خانواده مطرح میشد برای مثال مصادیقی در حوزه پزشکی مبنی بر طبابت زن برای زن، معلم زن، پرستاری و غیره مطرح شد؛ بنابراین مسائلی فراتر از این موضوعات وجود نداشت. گفته شد که مخالفت دینی برای فعالیت یک زن تاجر وجود ندارد و بهطور مثال به ثروت حضرت خدیجه و سپردن تجارت حضرت محمد (ص) اشاره میکردند که حضرت خدیجه، خود به تجارت نمیپرداخت.
آیا منشور یا امر مدونی برای حضور زنان در جامعه اسلامی تدوین شده است؟
برای حضور زنان در جامعه بهویژه جمهوری اسلامی منشور، چارچوب، استراتژی یا امر مدونی وجود نداشت. هرگز به این مسائل نرسیدیم حتی امروز، زنها در جمهوری اسلامی دارای یک استراتژی مشخصی نیستند یعنی بیشتر تابع سلیقه هستند که این سلیقه یا تابع علما است یا سلیقه مدیران یا حتی سلیقه خود زنان است. بسیاری از زنان، صرف خانهداری را بهعنوان جهاد بزرگی میدانستند. هنوز هم یک استراتژی معین برای ایفای نقش زن در جامعه اسلامی نداریم.
پاسخ جمهوری اسلامی به کشورهای دیگر در زمینه نقش زن در جمهوری اسلامی چه بود؟
طبیعی بود که در ادوار مختلف، هرچه زمان جلوتر میرفت، مطالبات زنان افزایش پیدا میکرد و مراودات زنان با زنان در جهان گسترش پیدا میکرد. زنان کشورهای دیگر سؤال میکردند که زن در جمهوری اسلامی چه نقشی دارد؟ زن جمهوری اسلامی را مترادف زن در عربستان سعودی یا افغانستان میدانستند. حضور زن ایرانی در میادین علمی، ورزشی یا مدیریتی و حتی سیاست، به ذهن آنها خطور نمیکرد. بهطوریکه وقتی در مجامع بینالمللی در سال ۱۹۸۵ در اجلاس بینالمللی زن در پکن، بهعنوان نماینده جمهوری اسلامی حضور پیدا کردیم، نتوانستیم جواب قانعکنندهای به سؤالکنندگان بدهیم و بیشتر پاسخها جنبه شعاری داشت؛ بنابراین پاسخهای ارائهشده برای آنها قانعکننده نبود. درنهایت برای آنها واقعاً سؤال بود یا درصدد معطوف کردن ذهن ما به این مسئله بودند که نمیتوانیم پاسخ قانعکننده در برابر آنها داشته باشیم. بهویژه در بحث دیه یا ارث و غیره سعی میکردیم که پاسخ قانعکننده بدهیم. این مراودات بینالمللی تا حدی گسترده شد که امروز در قالب فضای مجازی و گسترش ارتباطات کشیده شد که حتی اگر در مجامع بینالمللی هم حضور نداشته باشیم از ما سؤال میکنند؛ بنابراین باید جوابی برای آنها داده شود.
در دوران مرحوم آیت ا…هاشمی، نقش و حضور زنان چگونه بوده است؟
در دوره آیت ا… هاشمی، اولین جرقههای حضور زنان در جامعه زده شد یعنی با تلاشی که فائزه و فاطمه هاشمی بهویژه فاطمه هاشمی انجام دادند که بعدها نیز فائزه هاشمی، روزنامه زن را راهاندازی کرد. روزنامه زن در دوره مرحوم هاشمی در روشن شدن اذهان بسیار تأثیرگذار بود. در آن دوره، زن بهعنوان مشاور در تمام عرصهها مطرح شد نه اینکه بهعنوان تصمیم گیر مطرح باشد. خانم حبیبی که مشاور مرحوم هاشمی در حوزه زنان بود در هیئت دولت شرکت نمیکرد و اجازه نداشت شرکت کند. بعد از پایان دوره ریاست جمهوری مرحوم هاشمی، بهتدریج این مباحث بهصورت جدیتری مطرح شد.
اولین بحثهای جدی در مورد نقش زن در جامعه ایرانی-اسلامی در دوره اصلاحات بود، نقش رئیس دولت اصلاحات در این زمینه چگونه بود؟
در دوره اصلاحات، اولین بحثهای جدی مطرح شد مبنی بر اینکه زنها میتوانند و باید در جامعه حضور و نقشآفرینی داشته باشند تا جایی که عنوان کلی حضور زن در مناصب قدرت نهتنها یک ضرورت است بلکه یک امر تکلیفی است یعنی امری است که باید به آن پرداخته شود. در دوران اصلاحات این موضوع پررنگتر شد و دستورالعملی برای آن در نظر گرفته شد. رئیس دولت اصلاحات تعدادی را بهعنوان مدیر انتخاب کردند. اولین بار مدیرکل حوزه زنان در دوره وزارت عبدالله نوری بودم که در دوره آقای موسوی لاری هم ادامه پیدا کرد و درنهایت سمت بنده، معاونت وزیر بود.
نقش و حضور زنان در دوران احمدینژاد چگونه بوده است؟
در دوره احمدینژاد هم این مباحث مطرح بود. منتهی در کنار آن باید اذعان کرد زنانی در مجالس هفتم و هشتم حضور داشتند، مباحثی را مطرح میکردند که مطلوب زنان فعال اجتماعی بهویژه درزمینهٔ مسائلی ازجمله تعدد زوجات، صیغه، خانهداری صرف برای زن و… نبود. در آن دوره رویکرد سنتی منهای دین غالب شده بود. این در حالی است که دین اسلام چنین مسائلی را تأکید نمیکند.
نقطهضعف اصلی این دوره در حوزه زنان را چه میدانید؟
اگر بخواهیم بهعنوان تحلیلگر این دوره باشیم، در دوره احمدینژاد، وزیر زن داشتیم اما هیچچیز مبنای پایدار نداشت و همهچیز بر جنبه مطالبات عمومی، شعار و سخنان بهاصطلاح دهن پرکن مطرح میشد. وقتی همین وزیر زن با یک مصوبه مقابله کرد، بلافاصله برکنار شد. اگر مبنایی بود پایدار میشد و بهعنوان یک اصل و قاعده ماندگار میشد.
در مورد رفتن زنان به ورزشگاه که در دوره احمدینژاد مطرح شد، چه نظری دارید؟
در مورد رفتن زنان به ورزشگاه که در دوره احمدینژاد سروصدای زیادی شد و درنهایت نیز با مخالفت علما مواجه شد، بهنوعی گردن دیگران انداختن، بهعنوان یک شوآف بود تا اینکه بر اساس اصل واقعیت مطرح شود.
بهطورکلی نقش زنان در دولت آقای روحانی را چگونه ارزیابی میکنید؟ دلایل حضور کمرنگ زنان در کابینه روحانی را چه چیزهایی میدانید؟
در دوران روحانی بحث نقش و حضور زنان در عرصههای مختلف جامعه به علت گسترش ارتباطات بینالمللی بهویژه از طریق رسانههای جمعی بهصورت جدی مطرح شد. هنوز هم نقش و حضور زنان در مجامع بینالمللی به نمایندگی از جمهوری اسلامی بسیار ضعیف است. جای بسیاری برای کار کردن در این حوزه وجود دارد. شاید بتوان گفت ورزش مهمترین جایی است که زن جمهوری اسلامی توانسته است که خوب بدرخشد ولی در عرصه سیاست، اقتصاد و تجارت و غیره نیست. در مجامع علمی تا حدودی حضور زن ایرانی تا حدودی خوب است. درزمینهٔ علمی، زنان دانشمندی مثل مریم میرزاخانی درخشیدند. همچنین در حوزه حقوقی و غیره، زنانی بودند که خود را مطرح کنند اما در عرصه سیاست هنوز کار زیادی وجود دارد تا بتوانیم به جایگاه مناسب برسیم. نقش زنان بهعنوان رایزن فرهنگی، سفیر تا حدودی جایگاه خوبی است. در مورد حضور زنان به ۳۰ درصد سهم زنان تاکنون قانع شدیم. این ۳۰ درصد نیز بهطور کامل تحقق نیافته است. بعد از ۳۹ سال، تنها دو سفیر زن داریم. در دوره آقای روحانی تااندازهای دلگرمی به حضور سیاسی زنان افزایش پیدا کرد ولی کافی نیست. باید تلاش بیشتری چه از جانب زنان و چه در قالب تشکلهای سیاسی و اجتماعی، راهاندازی احزاب فعال، این موارد میتواند ایفای نقش جدید را برای زنان تعریف کند.
فیلترهایی برای رئیسجمهور شدن وجود دارد که زنان توانمند جامعه ایرانی تاکنون نتوانستهاند از این فیلترها عبور کنند. از طرفی حضور ضعیف زن مطرح میشود و از طرف دیگر این فیلترها نیز وجود دارد. تا زمانی که این فیلترها وجود دارد بسیاری از زنان توانمند جامعه نمیتوانند نقش ایفا کنند؟ نظر شما چیست؟
پوشش نمیتواند مانع باشد. لزومی ندارد که حتماً پوشش چادر باشد. یک زن موقر دارای پوشش مناسب، منعی برای حضور ندارد. پایه این فیلترها در دین است یعنی بهنوعی به نام دین در حال مطرحشدن است که دین اجازه نمیدهد که زنها وارد عرصههای سیاسی و اجتماعی شوند. طبیعی است وقتیکه این فیلترها وجود داشته باشد که وجود دارد، باید تقابلی با آن صورت گیرد. روحیه رئیسجمهور تقابل نیست. روحیه وی بهگونهای است که درصدد شکستن حریمها و سدها نیست و بهعنوان یک روحانی نمیخواهد علیه دیدگاههایی که از روحانیت و مرجعیت صادر میشود، تقابلی صورت گیرد. لذا این مسائل، فرهنگ جامعه را شکل میدهند و باید کارهای فرهنگی را در چارچوب کار قرار دهیم ضمن اینکه خانمها نیز باید یکسری اصول و چارچوبی که جامعه اسلامی به نام آن حکمرانی میکند را رعایت کنند. جامعه اسلامی نمادهایی دارد. متأسفانه نماد دینداری در وجود زن است. به زنها حساس هستند. ولی اینگونه حساسیتها میتواند به پوشش و چهره زن نباشد چون نماد اسلام، این ظواهر نیست یعنی اگر به تاریخ صدر اسلام بازگردیم. برای مثال داستانهای بزرگان را بخوانیم ازجمله اینکه جابربنعبدالله انصاری به پیامبر گفت که دیدم چهره حضرت زهرا زرد است از نخوردن غذای متوالی که از آیه سوره انسان استخراج میشود. سه روز حضرت علی و حضرت فاطمه و فرزندانشان غذا نخورده بودند روزه بودند و هرروز غذای خود را به اسیر، فقیر، مسکین و یتیم میبخشیدند. پس مشخص میشود که چهره حضرت زهرا آشکار بوده است که وی چهره را دیده است؛ بنابراین فیلترهایی که در جامعه اسلامی وجود دارد، نماد و مبنای آن دین نیست بلکه این فیلترها، سلیقه و فرهنگ جامعه است. از دیرباز زنان حضور داشتند و در ادوار گوناگون زنها در جامعه و روستاها، هم لباس و هم پوشش آنها متفاوت است؛ بنابراین کسی ایراد نمیگیرد که این زنان بیدین هستند یا از دین خارج هستند. پس روشن است که برخی ایراد گرفتنها، جنبه فرهنگی و سنتی دارد تا جنبه واقعیت. یکی از چارچوبهای جامعه اسلامی این است که زنان آن محجبه باشند؛ بنابراین این مبنا تا چه اندازه با مبانی دینی مطابقت دارد موردبحث است. سختگیریهایی که باید انجام شود این است که دروغ نگوییم، تهمت نزنیم، کرامت انسان را زیر سؤال نبریم، غیبت نکنیم و دوستدار جامعه و انسانها باشیم، این موارد، مبنای دینداری است. سنتها توانستهاند حرف اول را در جامعه بزنند.
بحث سهمیه جنسیتی را در مجلس مطرح کردید. بهطورکلی این بحث در مورد چه مسائلی بود؟
در این مورد بهویژه در جمع زنان اصلاحطلب که یک تشکل سیاسی است و در جمعیت زنان انقلاب اسلامی و همچنین در تمام تشکلهای شکلگرفته در این سالها، بحثهای زیادی صورت گرفت. بحث سهمیهبندی مطرح شد. شایستهسالاری اصل است اما این یک نوع رقابت لازم برای تواناییهای کافی برای عبور از فیلترها است؛ بنابراین تا سهمیه نباشد این روال نخواهد شد. فردی که دستوپایش بسته باشد یقیناً در مسابقه برنده نخواهد شد. به همین دلیل اگر بخواهیم رویکرد جامعه را به سمت فرهنگی ببریم که برای آن تفاوتی ندارد که مدیر آن زن باشد یا مرد، همچنین در جامعه زن حضور داشته باشد یا مرد، لازمهاش این است که سهمیهبندی کنیم و این سهمیهبندی جنسیتی از این نقطه آغاز شد. بحثهای بسیاری صورت گرفت از سهم ۵۰ درصدی شروع شد و به سهم ۳۰ درصد رسید. این سهم ۳۰ درصد رشد پیدا کرد و در همه عرصهها بهعنوان سهم متناسب با ضرورت اجتماع مطرح شد.
چرا به سهم ۳۰ درصد رسید؟
برای اینکه بسیاری از خانمها علاقه به کار کردن ندارند و بسیاری ترجیح میدهند که کار نکنند یا مدیر نباشند. کما اینکه همه مردان جامعه مدیر نیستند؛ بنابراین این ۳۰ درصد یک مبنای معقولی است تا بتوانیم فرهنگ جامعه را تغییر دهیم و تا حدودی این مسئله جا افتاده است. امروز بحث ۳۰ درصد یک بحث معقول هم زنان و هم مردان و هم مدیران و سیاستمداران جامعه شده است و کسی به این سهم اعتراضی وارد نمیکند.
برچسب ها :اشرف بروجردی ، زن ، سفیر ، نقش زنان
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰