وقتی هر چیزی سر جایش نباشد
نبودن هر چیزی سر جای خودش، خیلی هم بد نیست. شاید بعضی وقتها توی چشم باشد و اذیتتان کند، اما محاسنی هم دارد. آدم باید منصف باشد. بنشیند یک کنار و کلاهش را قاضی کند. سبک و سنگین کند و بعد نظر بدهد. همینطور بیفکر و بیهدف نپرد وسط و هر چیزی را محکوم نکند.
نبودن هر چیزی سر جای خودش، خیلی هم بد نیست. شاید بعضی وقتها توی چشم باشد و اذیتتان کند، اما محاسنی هم دارد. آدم باید منصف باشد. بنشیند یک کنار و کلاهش را قاضی کند. سبک و سنگین کند و بعد نظر بدهد. همینطور بیفکر و بیهدف نپرد وسط و هر چیزی را محکوم نکند.
بعضی آدمها را دیدهاید از همهکس و همهچیز شکایت دارند؟ از همهچیز ایراد میگیرند و هیچوقت راضی نیستند؟ اگر قرار باشد یک روز یا فقط چند ساعت با آنها باشی، از زندگی و نفس کشیدن سیرت میکنند و آخر سر به این نتیجه میرسی که باید شال و کلاه کنی و کفش آهنی بپوشی و بروی به جنگ دنیا. یکی نیست به این آدمها بگوید، مگر شما وکیل وصی همه شدهاید؟
به شما چه مربوط فلان شخصیت مهم، توی فلان کشور، پول هزاران آدم را بالا کشیده و دارد برای خودش فلان جا کیف میکند؟
یا چرا این روزها نه دکتر متعهد داریم نه معلم و مهندس متخصص و نه کارگر و نیروی خدماتی منصف؟
اصلاً شاید نبودن آدمهای متخصص و متعهد، سر هر شغل و حرفهای چندان مهم و ضروری نباشد. حالا شما هی خودتان را عذاب بدهید و بگویید چرا فلان متخصص کارش را بلد نیست؟ چرا باید مثلاً دندان دخترعمهام بعد از چند ماه از پر کردنش دوباره خالی شود و…
یا چرا مثلاً پسردایی بیچارهام درست چند ماه بعد از اسبابکشی به منزل جدید، مجبور شود همه اسباب و وسایلش را جمع کند و کف ساختمان را بتراشد و مشکلات لولهکشی پکیجش را برطرف کند…
یا چرا مادربزرگ من با این سن و سالش، بعد از ده بار دکتر رفتن و عکس و آزمایش دادن تازه بفهمد مشکل از جای دیگری ست و رضایت بدهد به گلگاوزبان دمکرده و خوردن عرق کاسنی و…
اینها هم شد مشکل؟ ناشکری هم حدی دارد. یکی نیست به این آدمها بگوید خدا را شکر کنید هنوز هم هستند آدمهایی که نه تخصص دارند نه تعهد و مسئولیت. آدمهایی که نهتنها سر جای خودشان نیستند، بلکه جای بقیه را هم اشغال کردهاند. وجود اینجور آدمها لازم و ضروری است.
میگویید چرا؟ (چیزی که عیان است، چه حاجت به بیان است؟)
بودن اینجور آدمها، سوژه به دست میدهد تا من و امثال من بگوییم و بنویسیم، شبکههای اجتماعی به رونق بیاید و هر روز مطالب جدید با عکسها و سوژههای ناب کپی شود و وقت فراغت گروه زیادی از مردم عزیز چر شود.
از همه مهمتر، این نوشته زیبا از شاعر شیرینسخن، سعدی را شنیدهاید که:
قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید
اگر نباشند این آدمهای نامتخصص، جامعه به سمت ناشکری و قدرنشناسی پیش خواهد رفت و ما آدمهای فراموشکار، بعد از مدتی، همان تکوتوک متخصصان متعهد و مسئولیتپذیر را هم از یاد خواهیم برد و برایمان عادت خواهد شد و فراموش خواهیم کرد که:
شکر نعمت، نعمتت افزون کند / کفر نعمت، از کفت بیرون کند
*منتشر شده در شماره ۱۳ هفته نامه ستاره شرق
برچسب ها :اعظم اسراری ، سعدی ، مشکل ، ناهماهنگی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰