آقای یزدی! مرجع تقلید را نصیحت می کنید یا تهدید؟
۱۰ نکته به بهانۀ یک نامۀ بیسابقه اگر خبرگزاری حوزه نامۀ سرگشاده یا سرگشودۀ آیتالله شیخ محمد یزدی به آیتالله سید موسی شبیری زنجانی از مراجع تقلید را منتشر نکرده بود، این تصور که نامه واقعی نباشد و مانند برخی از اخبار فضای مجازی ساختهوپرداختۀ کسانی با هدف اختلافافکنی باشد دور نبود اما حال که صحت نامه
۱۰ نکته به بهانۀ یک نامۀ بیسابقه
اگر خبرگزاری حوزه نامۀ سرگشاده یا سرگشودۀ آیتالله شیخ محمد یزدی به آیتالله سید موسی شبیری زنجانی از مراجع تقلید را منتشر نکرده بود، این تصور که نامه واقعی نباشد و مانند برخی از اخبار فضای مجازی ساختهوپرداختۀ کسانی با هدف اختلافافکنی باشد دور نبود اما حال که صحت نامه روشن شده جای طرح چند نکته هست.
قضیه ازاینقرار است که آیتالله شبیری زنجانی از مراجع تقلید قم به تهران آمده بوده و شماری از شخصیتهای سیاسی ازجمله رئیسجمهوری اسبق ایران، وزیر کشور دولتهای سازندگی و اصلاحات، دادستان کل کشور در دهۀ ۶۰ و منصوب امام خمینی در شورای سرپرستی صداوسیما و امور حج و دبیر کل حزبی که عضو ارشد آن معاون اول رئیسجمهوری است و چند چهرۀ روحانی دیگر به دیدار ایشان رفتهاند و این تصویر در فضای مجازی انعکاس یافته و خبرگزاری جمهوری اسلامی هم در گفتوگوی تازه خود با محمدرضا خاتمی جزییات این دیدار را جویا شده و او هم گفته در حد دیدار شاگردان سابق با استاد و مرجع تقلید بوده است نه بیشتر. دیگران هم در سطوح مختلف البته رفتهاند و امری کاملاً معمول و مسبوق است و معلوم نیست آقای یزدی چرا تا این حد خشم گرفته و متعجب شدهاند.
آقای یزدی اما افراد گروه اول را «مسئلهدار» و کسانی دانسته که «برای نظام جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری احترامی قائل نیستند» درحالیکه چنین اتهامی را تاکنون هیچ شخص دیگری به آنان وارد نساخته بود و حتی روزنامۀ کیهان نیز -که منتقد صریح این شخصیتهاست- هیچگاه چنین ادعایی را علیه آنان مطرح نمیکند و به موضوعات دیگر میپردازد.
چند نکته اما ازاینقرار است:
۱. آقای یزدی نوشتهاند «این موضوع ناراحتی و تعجب مقلدان و حوزویان را در پی داشته است.» ایشان که خود فقیه و مجتهدند طبعاً در زمرۀ مقلدین آقای شبیری نیستند اما آیا مقلدین آیتالله شبیری به آقای محمد یزدی برای ابراز چنین اعتراض یا شگفتی، وکالت دادهاند و آیا میتوانند از جانب «همۀ حوزویان» سخن بگویند؟ تازه مگر غالب دیدارکنندگان خود حوزوی و ملبس به لباس روحانی نیستند؟
چگونه دیدار چند روحانی با یک مرجع تقلید باعث ناراحتی همۀ حوزویان میشود؟ (چهرۀ غیرروحانی و غیر ملبسشان هم یکچند در لباس روحانیت بوده). درستتر این بود که مینوشتند «ناراحتی من» و اگر در جامعۀ مدرسین مطرحشده از جانب تشکل متبوع سخن میگفتند نه قاطبۀ حوزویان و مقلدین.
نکته اصلی اما این است که نامه، شبیه نامۀ یک روحانی یا شخصیت سیاسی به یک مرجع تقلید یا حتی غیر مرجع نیست. شبیه نامۀ یک مقام بالاتر اداری به فردی پایینتر است درحالیکه مرجعیت و روحانیت شیعه از این چهارچوبها رها بوده است. تا بوده خوانده و شنیدهایم که از مراجع سؤال میپرسند. لحن آمرانه و دستوری از جانب روحانیای که با حساب عناوین فقهی مرتبهای فروتر دارد سابقه نداشته مگر آنکه آقای محمد یزدی خود را در مقام رئیس یک اداره ببیند که حق دارد به دیگران دستور بدهد.
۲. نوشتهاند «چگونه فرصت ملاقات با هیئترئیسۀ مجمع عمومی اساتید را پیدا نمیکنید اما فرصت ملاقات با این آقایان را پیدا میکنید؟»
آخر این دیگر چه سؤالی است؟ هر فردی ممکن است فرصت یا علاقۀ ملاقات با فردی یا گروهی را داشته باشد و با دیگری نداشته باشد یا پیش نیاید.
مگر خود آقای یزدی به هر درخواست ملاقاتی پاسخ میدهند؟ در خاطرات ایشان که یکبار در مجلۀ نسیم بیداری چاپ شد و کتاب آنهم منتشرشده آمده است اوایل تصدی ریاست قوۀ قضاییه مهندس بازرگان و دکتر یزدی تقاضای ملاقات کردند تا دربارۀ وضعیت نهضت آزادی صحبت کنند و ایشان پذیرفت اما هماهنگ کرد گفتوگوها ضبط شود. درحالیکه ظاهراً به میهمانان اطلاع نداده بودند. هر کس برای ملاقات آدابی دارد و یک مرجع سنتی شاید مایل نباشد زیر بار شکل و فرم اداری جدید برود.
میتوان یک مقام اجرایی را اینگونه مورد سؤال قرار داد که چرا با فلانی ملاقات کردی با دیگری نه چون با بودجۀ بیتالمال وظیفۀ رسیدگی به همه را دارد اما با دیگران نمیتوان و نشاید.
در پایان خرداد سال ۱۳۵۶ مرحوم مطهری در لندن در خانه دکتر سروش بود و در همان زمان دکتر علی شریعتی درگذشت اما در مراسم تشییعجنازه شریعتی شرکت نکرد. درحالیکه مرحوم دکتر مفتح تا دمشق هم رفت و زیر تابوت دکتر را گرفت. میتوان بر مطهری خرده گرفت که چرا مفتح رفت و شما نرفتید؟ هیچکس اما خرده نگرفت. چون نوع روابط روحانیون با دکتر شریعتی متفاوت بود. مثلاً آیتالله خامنهای بسیار علاقهمند بودند و در مشهد به منزل پدر او رفتند و تسلیت گفتند و برخی اما همچنان منتقد بودند.
حال، آقای شبیری به هر دلیلی به تهران آمده بود و در خانۀ علاقهمندی یا دوستی مستقرشده و دیگران هم به دیدار رفتند. کجای این کار عجیب است؟
۳. جملۀ پایانی آیتالله یزدی بسیار شگفتآور است و بیسابقه: «لازم است احترام و شئون مرجعیت را رعایت و ترتیبی اتخاذ فرمایید اینگونه مسائل دیگر تکرار نشود».
این لحن نه با جایگاه این دو سازگار است و نه با اقتضائات حوزوی و مگر مراجع شیعه در استخدام نهادی هستند که مثل کارمندان به آنان تذکر داده شود؟
اگر آقای شبیری مرجع است آقای یزدی که در مقام مرجعیت و افتا نیست چگونه امر میکند و اگر تکرار کند چه میشود؟ چگونه برخورد میکنند؟
این جمله هم قابلتأمل است: «مقام و احترام شما در سایۀ احترام به نظام اسلامی حاکم، رهبری و شأن مرجعیت است.»
وقتی خود نظام و رهبری در ذیل دین و مذهب تعریف میشوند چگونه میتوان مرجعیت را اینگونه توصیف کرد و مگر بیاحترامیای از کسی سرزده است؟
۴. برخی اتفاقات در تاریخ انقلاب اسلامی در این چهل سال بعضی را به این اشتباه انداخته که استثنا را تعمیم و تسری دهند و بهقاعده تبدیل کنند.
مثلاً اینکه جامعۀ مدرسین در سال ۶۱ آیتالله سید کاظم شریعتمداری را از مرجعیت خلع کرد نباید این تصور را ایجاد کند که این استثنا یک قاعده است و این رویه را الیالابد ادامه دهند یا اینکه اولین رئیسجمهوری ایران عزل شد استثنا بود و قاعده اتمام دوره است مگر مورد دومین رئیسجمهور که با شهادت به دو ماه هم نرسید.
ما در آستانۀ چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و تحت شدیدترین هجوم تبلیغاتی و رسانهای و اقتصادی قرار داریم. آنگاه باید اردوگاه خودمان را هم برهم بزنیم و گمان کنیم استثنای ۳۶ سال قبل را میتوانیم دوباره معیار قرار دهیم آنهم بهصرف یک ملاقات؟ مگر مرجع، مورد مراجعۀ آحاد شهروندان و مقلدین و ارادتمندان نیست؟ آیا باید از آقای یزدی اجازه میگرفتند؟
در نامۀ آقای یزدی اما این احساس وجود دارد که میل به تسری استثناها بهقاعده وجود دارد.
۵. آیتالله یزدی در انتخابات هفتم اسفند ۹۴ از راهیابی به مجلس خبرگان رهبری بازماند. دیدارکنندگان با آیتالله شبیری از فهرست رقیب حمایت کرده بودند. لحن تند این نامه این شایبه را ایجاد میکند که از فهرست موردحمایت مرحوم هاشمی رفسنجانی و رئیسجمهوری اسبق ناراضیاند و این زیبنده نیست. درحالیکه رقابت در ذات انتخابات نهفته است و مگر کاندیداهای موردحمایت خود اصولگرایان باهم رقابت نمیکردند؟ در اینکه آقای یزدی علاقهای به رئیسجمهوری اسبق ندارد تردیدی نیست؛ اما چرا این مناسبات را وارد روابط حوزوی کردهاند؟
۶. جای این سؤال هم هست که چرا شاهد چنین نامههایی با چنین لحنی به رئیسجمهور سابق موردحمایت که بعدتر سرکشی کرد نبودیم و حالا یک مرجع تقلید را اینگونه مخاطب قرار میدهند؟
۷. اینگونه واکنشها مسبوق نیست کما اینکه آیتالله یزدی حتی در مقام پاسخ به جانشین خود در قوۀ قضاییه در سال ۷۸ برنیامد که در همان ابتدا گفت «یک ویرانه را تحویل گرفته است». از این سخن آیتالله هاشمی شاهرودی البته تعابیر مختلفی صورت پذیرفت و برخی گفتند منظور به لحاظ اداری و امکانات است اما به هر رو پاسخی ندادند یا اگر دادند با این لحن نبود.
۸. مرجعیت و روحانیت تشیع یکنهاد دیرپا و از سرمایههای اجتماعیاند و به تعبیر آقای دکتر صالحی وزیر ارشاد که خود نسبتی وثیق با حوزه دارد «پشتوانۀ حفظ هویت شیعی» به شمار میآیند. پس همانگونه که ایشان در توییت شامگاه شنبه پنجم آبان خود تصریح کرده است «مواظب باشیم مراجع پاک زیست را با تابلوی دغدغۀ حفظ نظام، موهون نکنیم و میراث تاریخی تشیع را به تاراج نسپاریم.»
۹. اگر خشم آقای محمد یزدی ناشی از رویکرد مردم در انتخابات اسفند ۹۴ تفسیر شود در این صورت ازنظر ایشان لابد همۀ کسانی که در استان تهران ترجیح دادند با رأی به دیگران مانع راهیابی ایشان به خبرگان شوند «مسئلهدار» هستند و آیا این توهین به مردم نیست؟ مردمی که به ندای رهبری برای شرکت در انتخابات پاسخ مثبت دادند و موجب قوام و دوام نظام شدند؟
۱۰. اشاره آیتالله یزدی به مجمع اساتید یادآور زمزمههایی است که پس از مهاجرت حجتالاسلام سید علی خمینی به نجف درگرفت و این شایعه پیچید که نوادۀ امام احساس میکند برای تدریس در حوزه ناگزیر از عدول از سنتهای حوزوی و ورود به پارهای سازوکارهای تازه است که تنوع و آزادی فکر حوزه را مورد سؤال قرار میدهد یا اینگونه به نظر میرسد ولو چنین نباشد. آیا لحن تند رئیس جامعۀ مدرسین خطاب به یک مرجع تقلید پاسخی به پرسش کسانی نیست که از مهاجرت نوادۀ امام به نجف متعجب بودند؟
برچسب ها :شبیری زنجانی ، محمد یزدی ، محمدرضا خاتمی ، مرجع تقلید
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰