فوق العاده است.خصوصا که شباهت های زیادی با انتخابات دور چهارم شوراها در سبزوار دارد.
کاندیدا میشوم؛ پس هستم
سبزواریان – فرهاد ترابی: میتوان مثل مسعود فراستی مدام علم مخالفت با هر فیلمی را برافراشت و هر اثر جدیدی در سینمای ایران را مقوایی و بیروح و مبتذل نامید و به کارگردانها تاخت که سینما نمیدانند و کمدی نمیشناسند و… این نوع نگاه به سینما از آن آدمی است که نمیتواند از سینما لذت
سبزواریان – فرهاد ترابی: میتوان مثل مسعود فراستی مدام علم مخالفت با هر فیلمی را برافراشت و هر اثر جدیدی در سینمای ایران را مقوایی و بیروح و مبتذل نامید و به کارگردانها تاخت که سینما نمیدانند و کمدی نمیشناسند و…
این نوع نگاه به سینما از آن آدمی است که نمیتواند از سینما لذت ببرد و همچون جراحی به جان یک اثر میافتد؛ تا آن را سلاخی کند.
نگاه منتقدی که سینما را عاشقانه دوست دارد و از نشستن جلو پرده نقرهای لذت میبرد و احساس نمیکند وقت و پول خود را دور انداخته، نگاه استاد سخن سعدی است:
«هر گلی نو که در جهان آید // ما به عشقش هزاردستانیم»
البته پرواضح است که سعدی میفرماید هر گلی نو؛ یعنی فیلم باید اول فیلم بودن خود را ثابت کند و بعد ما چون هزاردستان عاشق و شیدایش شویم.
ایران برگر مسعود جعفری جوزانی در نگاه اول میتواند یک فیلم سطحی با شخصیتهای روحوضی بهحساب آید، فیلمی که فاقد یک فیلمنامه منسجم است و قراراست فقط مخاطب را به هر قیمتی بخنداند. چیزی در حد و اندازه اخراجیهای ۳ مسعود دهنمکی که مجموعهای از چند کلیپ خوش آب و رنگ مونتاژ شده بود.
اما ایران برگر لحظات مفرحی دارد که نشان از دقت نظر و هوشمندی سازنده دارد. همین شوخیهای بجا و حسابشده توانسته سطح این اثر را نسبت به آثار مشابه بالاتر ببرد.
برای مثال در صحنهای که گروه فیلمسازی توسط یاران امرالله خان دستگیر شدهاند؛ درگیریهای لحظهبهلحظهی آدمهای امرالله خان فضای جفنگی را برای خنداندن مخاطب ایجاد میکند. آدمهایی که صورت خود را پوشاندهاند تا شناسایی نشوند؛ درحالیکه مدام اسمهای واقعی همدیگر را میگویند و بعد به جان هم میافتند.
یا هنگامیکه فتحالله خان با بازی بسیار خوب محسن تنابنده، به دیدار روحانی منطقه میرود تا او را با دو بسته اسکناس بخرد و از پدر تعزیهخوانش مایه میگذارد و روحانی با اشاره به پدرش میگوید؛ خدا رحمت کند هیبت الله خان را، اشقیا خوان خوبی بود.
همین اشقیا خوانی در جایجای تبلیغات انتخاباتی پاشنه آشیل فتحالله خان میشود؛ که نشان از بیاخلاقیهای انتخاباتی دارد؛ رقبا به مرده و زندهی هم رحم نمیکنند. در همین صحنه سوراخ جوراب فتحالله خان که پاشنه پایش مثل سیبزمینی بیرون زده، در کنار هیبت و جبروت او صحنهای خندهدار میسازد و این با حرکات نوکر فتحالله که در پشت سر او نشسته و پاهایش را دراز کرده، تکمیل میشود.
برای کسانی که درگیر تبلیغات انتخاباتی، خصوصاً در شهرهای کوچک بودهاند؛ شام و ناهار انتخاباتی یکی از ملموسترین و آشناترین مسائل بهحساب میآید.
کاندیدا خوران، پتانسیل بالایی برای ایجاد شوخی و خنداندن مخاطب دارد؛ که جوزانی بهخوبی از این عامل در پیشبرد قصه استفاده کرده است. اکثر کسانی که برای شام یک کاندیدا به ستاد انتخاباتیاش میروند، ممکن است در دو ستاد دیگر هم شام خورده باشند؛ که تصویر آدمهای پیتزا به دستی که به خانهی امرالله خان برای صرف قیمه هجوم آورده بودند؛ گویای این موضوع بود.
با عنایت به اینکه امسال ما انتخابات مجلس را در پیش داریم؛ به کاندیداهای احتمالی توصیه میکنیم، حتماً با طرفداران خود به دیدن این فیلم بروند و راههای رأی نیاوردن را یاد بگیرند.
جوزانی کارگردان کارکشتهای است، او در کارنامه خود شیر سنگی و جادههای سرد و سریال فاخر در چشم باد را دارد. پس اینکه بخواهیم ضعفهای احتمالی فیلم را بهپای کار نابلدیاش بگذاریم، بیانصافی است. جوزانی با نگاه به گیشه، قصد ساختن یک اثر مفرح و بفروش را داشته؛ که این اصلاً چیز بدی نیست.
با سرمایه بخش خصوصی فیلم ساختن و اکران کردن؛ یعنی حساب دخلوخرج را کردن؛ بد آنجاست که با سرمایههای دولتی فیلم بد بسازیم؛ کاری که بهروز افخمی با سرمایه بنیاد فارابی و فیلم ضعیف روباه کرد؛ که در مقابل فروش حدود نیم میلیاردی ایران برگر هنوز از مرز چهارده میلیون عبور نکرده است.
ایام نوروز فرصت خوبی است که به سینما بهمن برویم و بینصیب نمانیم از رقابت انتخاباتی فتحالله خان و امرالله خان… فقط مواظب خودتان باشید؛ که با سنگ و کلوخی ناکار نشوید!!!
مؤخره: سهتار نوازی و خواندن محمدرضا هدایتی، در نقش آقای مدیر یکی از غافلگیریهای این فیلم بود؛ که کاش با آمدن عشاق سرگردان و زخمی به پایان نمیرسید…
برچسب ها :اسلایدر ، انتخابات مجلس ، ایران برگر ، تبلیغات انتخاباتی ، سینما بهمن ، شام انتخاباتی ، فرهاد ترابی ، محمدرضا هدایتی ، مسعود جعفری جوزانی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
خداییش راست گفتی اگر در عکس اعضای شورا که دورشمع وجود کارگری حلقه زده اند دقت کنی هم فتح الله خان را می بینی هم امرالله خان را….
آره مردم ما تو سبزوار هم پخش روغن نباتی را دیدن و هم توزیع قیمه رو.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 3 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۳