کد خبر : 4839
دیدگاه‌ها برای نفس خروس بگرفت بسته هستند
تاریخ انتشار : پنجشنبه 11 دی 1393 - 17:10
-

نفس خروس بگرفت

روزنلمه اعتماد – سید علی میرفتاح: یعنی واقعا وقتی شما «برآستان جانان» گوش می‌دهید یا مثلا «شب، سکوت، کویر» را می‌شنوید، یاد ٨٨ و اتفاقات سیاسی و مواضع درست و غلط و سکوت نخبگان و موضوعاتی از این قبیل می‌افتید؟ «داری پیر می‌شی و خبر نداری» افتخاری را که می‌شنوید یاد احمدی‌نژاد و جشن زودهنگام

روزنلمه اعتماد – سید علی میرفتاح: یعنی واقعا وقتی شما «برآستان جانان» گوش می‌دهید یا مثلا «شب، سکوت، کویر» را می‌شنوید، یاد ٨٨ و اتفاقات سیاسی و مواضع درست و غلط و سکوت نخبگان و موضوعاتی از این قبیل می‌افتید؟
«داری پیر می‌شی و خبر نداری» افتخاری را که می‌شنوید یاد احمدی‌نژاد و جشن زودهنگام میدان ولی عصر می‌افتید؟

برادران وفایی خیلی قبل‌تر از اینکه «تلفن می‌زنم جواب نمی‌دی چرا نیر» را بخوانند، سنتی‌خوان بودند و مجلس ختم می‌رفتند و دم می‌گرفتند، اما «ساقی امشب»شان چیزی جز ساقی امشب نیست و چیزی هم جز ساقی امشب را به یاد نمی‌آورد و تداعی نمی‌کند.

هنرمندان بطور اعم و خوانندگان بطور اخص وقتی آواز و تصنیف می‌خوانند ما را به چیزی غیر از آواز و تصنیف ارجاع نمی‌دهند. یعنی مثلا وقتی «ضیافت‌های عاشق را»ی برادر اقبالی را می‌شنویم یاد زندان و مواد مخدر و اِن‌ای و بنیاد آینه و از این قبیل نمی‌افتیم. اصولا قشنگی موسیقی و هنر خواننده و نوازنده به همین است که ما را از این دنیای روزمره می‌کنند و به درون شعر و ترانه می‌برند و امکان تجربه‌یی را برایمان فراهم می‌آورند که توضیح و تشریحش سخت است.

هنرمندان هم مثل بقیه مردم نظریه سیاسی دارند و بسته به حال و اوضاع‌شان در خیلی از امور وارد می‌شوند و اظهارنظر می‌کنند اما اثر هنری مستقل از این سلیقه‌ها و نظریه‌ها و غیره است.
در جوانیِ من صدای عبدالباسط خیلی رواج داشت و مسلمان و غیر مسلمان تکویر و حمد و مریمش را که می‌شنیدند حالی به حالی می‌شدند و از نظر روحی یک جور تعالی خاصی برایشان اتفاق می‌افتاد. شخصا هنوز هم با وجود این همه تکرار بی‌رویه صدای ملکوتی این قاری مصری، وقتی قرائتش را می‌شنوم از خود بی‌خود می‌شوم و می‌خواهم قفس تن بشکنم وروحم را پرواز دهم.
یادم هست در محله مان یک فضول بی‌خاصیت ایرادگیر داشتیم که تا صدای عبدالباسط را می‌شنید خبرهای دروغ از چنته‌اش درمی آورد و عین کعب‌الاحبار خود را وارد و همه کاره نشان می‌داد که این قاری دخترش هنرپیشه مبتذل است و خودش هم کارچاق‌کن صهیونیسم است و از این مزخرفات و لاطائلات.

آن موقع عقلم نمی‌رسید که اثر هنری از موثر و مولفش منتزع است و این دو را نباید خیلی به هم ربط داد اما هر طوری بود با ادبیات آن روزگارم حالی‌اش کردم که در حال خوش ما فضولی نکند و خرمگس معرکه نشود و مانع حالت خوش و ارتجالی ما نشود. ما با سیاستمدار که سر و کار نداریم، با هنرمندی سر و کار داریم که بلد است فراتر از شخصیتش برای ما عالمی بسازد و ما را از این دنیای نکبت و آلودگی‌های سیاسی و دلشوره‌های دنیایی منتزع کند و ببردمان به یک جایی که دقیقا نمی‌دانیم کجاست.

شجریان را دست کم نگیریم. ما بیش از آنچه فکر کنیم ممنون و مدیون او هستیم. «رو سر بنه به بالین‌اش» را گوش بدهید ببینید چطور شما را با خودش در تجربه معنوی ملای روم شریک می‌کند. «سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی» را بشنوید ببینید چطور نفس خروس می‌گیرد که نوبتی بخواند؟ خدا نکند که همه بلبلان بمیرند و نماند جز غرابی… ما چقدر حال خوش‌مان را مدیون این بلبل خوش الحانیم؟

بگذارید یک حرفی بزنم که ختم کلام باشد. اگر شجریان نبود بعید بود ادبیات و شعر کلاسیک ما تا این حد زنده بماند. ارزش و اعتبار ادبیات فارسی را موکول به آوازخوانی شجریان نمی‌کنم اما از حق نگذریم که خدمتی که این خراسانی به سعدی و حافظ کرده، حتی در بین ادیبان، بی‌نظیر است. مقام و منزلت فروزانفر و خانلری و بهار و قزوینی و غنی و مینوی سرجایش محفوظ. کسی جای ایشان را نمی‌گیرد اما شجریان را هم دست‌کم نگیریم که بعد از انقلاب کاری بس عظیم و سترگ کرد و مستحق پاداش است نه عیب‌جویی و طعنه و گیر سه‌پیچ.

با نماینده مجلس که طرف نیستید این طور با ذره بین به حرف و زندگی‌اش افتاده‌اید. شما را چهارتاآدم، پدربیامرزی‌تان می‌گویند، چنان دچار عُجب می‌شوید که خدا را با ملاحظه بنده می‌شوید، حال آنکه این مرد بزرگ سال‌ها ربنای دم افطارش حال‌مان را خوش کرده و قلب‌مان را رقیق کرده و روح‌مان را شایسته رحمت حق کرده. نظیرش کیست که ربنایش آدم را از این زمین خاکی کنده باشد و به آسمان برده باشد و سرحالش آورده باشد؟ آیا او شریک ثواب‌های دم افطار ما نبوده؟ حالا گیرم موضعی گرفته که ١٨٠ درجه با ما مخالف بوده. بوده که بوده؟ اینقدر عیب جویی و نمامی نکنید.
به قول سعدی «هنرمند نشنیده‌ام عیب‌جوی».

ضمن اینکه او در کنسرت و آلبومش حافظ و سعدی قرار است بخواند، فوقش اخوان و سایه، بیانیه سیاسی که قرائت نمی‌کند و «صحیح است، صحیح است» از مخاطبش نمی‌گیرد. در مورد وزرا و وکلا و روسا هر چقدر دل‌تان خواست سخت بگیرید و مو از ماست بکشید و خط قرمزشان را پهن و نازک کنید. اما با هنرمند، به خصوص با سیاوش آواز ایران رسمش نیست، کار خوبی هم نیست که گوش ملت را از لحن داوودی‌اش محروم کنید. ملت شجریان نشنوند که چه بشنود؟

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.