پورانِ علی
شهین شادی شریعتی در بخشی از وصیتنامه خود به همسرش پوران چنین مینویسد:«و اما تو همسرم! چه سفارشی میتوانم به تو داشت؟ تو که با از دست دادن من هیچکس را در زندگی کردن از دست ندادهای، نه در زندگی کردن، بهخصوص بدان گونه که مرا میشناسی و بدان صفات که مرا میخوانی، نبودن من
شهین شادی
شریعتی در بخشی از وصیتنامه خود به همسرش پوران چنین مینویسد:
«و اما تو همسرم! چه سفارشی میتوانم به تو داشت؟ تو که با از دست دادن من هیچکس را در زندگی کردن از دست ندادهای، نه در زندگی کردن، بهخصوص بدان گونه که مرا میشناسی و بدان صفات که مرا میخوانی، نبودن من خلأی در میان داشتنهای تو پدید نمیآورد و با این حال که چنان تصویری از روح من در ذهن خود رسم کردهای وفای محکم و دوستی استوار و خدشه ناپذیرت به این چنین منی، نشانۀ روح پر از صداقت و پاک و انسانیت توست. » (۱)
اکنون که ۳۹ سال از سوگ قلم و شرف میگذرد زبانههای عشق به چنین مرد راستینی هنوز فروکش نکرده و از یادش در د لها کاسته نشده؛ ولی افسوس که در این مدت آنطور که باید، نامی از همراه و مونس همیشگی وی برده نشده، کسی که خود شریعتی او را یاریرسان رشد خود میدانسته و چنان به شایستگیاش ایمان و باور داشته که در اولین نامه به پوران خود آخرین تقاضای عمر خویش را مینویسد: «پس از رفتنم آثارم را مرتب کند و
منتشر سازد. » (۲)
آری مثل تمام زنان ایرانی دیگر که هویت اصلی خودشان به مردم شناسانده نشده و تا ابد، در سایه همسرانشان ماندهاند، بدون اینکه مطرح شوند و نامی از آ نها برده شود، همسری که از همان ابتدا با ناملایمات زمانه کنار آمده و جورهای روزگار را خیلی تاب آورده است، با دستگیر یهای پیاپی همسرش در سا لهای ۳۹ و ۴۳ و نیز طولانیترین زندان انفرادی ۱۸ ماهه که تا اسفند سال ۵۳ طول کشیده کنار آمد، در طول ۱۹ سال زندگی مشترک و باهم بودن از سال ۳۷ تا سال ۵۶ تنها ۳ سال یعنی سا لهای ۴۵ تا ۴۸ زندگی نسبتا آرامی داشتهاند. سال ۳۸ پس از چند ماه زندگی مشترک که دکتر برای ادامه تحصیلش به فرانسه میرود و درست همان سال پوران، احسانش را باردار بوده و موعد زایمانش که فرامیرسد چنین میگوید: «پدرم برای درمان بیماری نزد برادرم به بندر پهلوی رفته بود و پدر و مادر علی مشهد نبودند … دوستان برادرم مرا به بیمارستان بردند زایمان سختی داشتم … »
یا شب تولد دومین فرزندش سوسن در سال ۴۱ و همچنین تولد سارا در سال ۴۲ که در پاریس زندگی میکردند.
«علی در خانه نبود من در حال زایمان مانده بودم چه کنم؟… شب تولد مونا سال ۵۰ در مشهد زندگی میکردیم علی تهران بود همان شبی که سخنرانی «فاطمه، فاطمه است » را انجام داد، مادرم هم مشهد نبود من مجبور شدم با یک دوست به بیمارستان بروم… » (۳)
اینها گرفتاریهای زندگی زنی بوده که در آن زمان دکترای ادبیات فارسی از دانشگاه سوربن فرانسه داشته و در تمام آن سا لها به خاطر مشغلههای شریعتی، رسیدگی به امور منزل و پرورش ۴ فرزند – که به نیکی از پس این امانت برآمده و لیاقت خود را نشان داده – و جمعوجور کردن کارهای همسرش و حتی خرید خانهای که سرپناهشان باشد همگی به عهده وی بوده، حتی زما نهایی که شریعتی در منزل حضور داشته باز هم به خاطر قلمفرسائی و مطالعه، بار زندگی به دوش پوران بوده است. ولی خود دکتر به این مسئله معترف است به طوریکه به احسان سیزده سالهاش در نامهای به این اشاره میکند «احسان، رنج بزرگ من این بود که هیچگاه همسر خوبی برای همسر خوبم نبودم و پدر خوبی برای بچههایم نبودهام»… (۴)
به هرحال این دو، دوشادوش هم و با اتکا به عشق هم زندگی را پیش میبردند، چه بسا اگر چنین تکیهگاهی در زندگی نداشته بود، کارهایش را ناتمام رها میکرده. زمانی که شریعتی در انگلیس به طرز مشکوکی به دست ساواک به شهادت میرسد و ساواک برای نشان دادن اینکه نقشی در این امر نداشته و برای راضی کردن پوران به منظور انتقال جنازه دکتر، جهت دفن در ایران، دست به تطمیع و تهدید پوران میزند؛ پوران بیپروا در مقابلشان میایستد و جوابشان را خیلی کوبنده و بیمحابا میدهد. مقدمات مراسم تدفین در سوریه را آماده میکنند؛ با توجه به اینکه علاقه شدیدی به حضرت زینب داشته و دوست داشت او را در دمشق دفن کنند. از یادآوری آن روزها دردمندانه در سوگ علی خود میگوید: «بیشک خاطره جانگداز آن روزها هیچگاه از خاطرم محو نخواهد شد، من بودم و یک دنیا دریغ و آرزو، یک مثنوی سخن، درحالی که لحظه شماری میکردم تا هر چه زودتر آ نها را با علی در میان گذارم. ای کاش دست تقدیر این حداقل فرصت را از من دریغ نمیکرد. (۵)
هرچند کوتاهی در توجه به زندگی چنین بانویی، ذرهای خدشه به نامش وارد نمیکند ولی ارج نهادن شایسته بانویی چون پوران، شاید تنها قدم کوچکی باشد در برابر آن همه عظمت و بزرگواری و ایثار …
شمارههای ۱ تا ۵ برگرفته از:
۱ – کتاب طرحی از یک زندگی – تألیف دکتر پوران شریعت رضوی
۱۳۱۲ – چاپ ۱۳۷۶
۲ – ماهنامه اندیشه پویا شماره ۳۴ اردیبهشت ۹۵
*منتشر شده در شماره ۳۰ هفته نامه ستاره شرق
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰