احسنت
من یه حزب اللهی هستم ولی اصلاح طلبی رو(مبارزه با فقر و فساد و تبعیض) در عمل قبول دارم صد در صد
اصلاحطلبی؛ حرف یا عمل؟
سبزواریان – ح.رزمجو: در اوایل دوره طلایی دولت اصلاحات که تفکر اصلاحطلبی آشکار شده بود و با رأی اکثریت ملت ایران بر کرسی مدیریت اجرایی کشور نشسته بود، نگرانی فزاینده گروهها و جناحهای دیگر آنان را به تعریف کلمه اصلاحطلبی وا داشته بود تا بلکه با تحریف آن مفری برای خالی کردن آن از محتوای
سبزواریان – ح.رزمجو: در اوایل دوره طلایی دولت اصلاحات که تفکر اصلاحطلبی آشکار شده بود و با رأی اکثریت ملت ایران بر کرسی مدیریت اجرایی کشور نشسته بود، نگرانی فزاینده گروهها و جناحهای دیگر آنان را به تعریف کلمه اصلاحطلبی وا داشته بود تا بلکه با تحریف آن مفری برای خالی کردن آن از محتوای واقعی خود بیابند و به این طریق حیات خود را در آینده سیاسی کشور را تضمین کنند. در مقابل، حامیان تفکر اصلاحطلبی نیز برای تبیین ابعاد این تفکر به ارائه تعاریف دیگری از این اصطلاح میپرداختند.
در این میان، اما تعریفی که مقام رهبری از اصلاحات ارائه کرد جلوه دیگری داشت. ایشان، اصلاحات را مبارزه با فقر، فساد و تبعیض دانستند؛ و ای کاش مدعیان ولایتمداری به این تعریف تمکین میکردند و اجازه میدادند تا دولت اصلاحات با برنامه مدون و مصوب قوه مقننه به مبارزه با فقر و فساد و تبعیض بپردازد. کاری که طلیعه و نشانه آن در بهبود شاخصهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دولت اصلاحات آشکار شده بود.
اکنون با پذیرش همین تعریف میخواهم «اصلاحطلبی در حرف» را از «اصلاحطلبی در عمل» و «حرف اصلاحطلبانه» را از «عمل اصلاحطلبانه» تفکیک کنم تا اصلاحطلب در مقام حرف از اصلاحطلب در مقام عمل نیز باز شناخته شود.
اصلاحطلبی در حرف:
اصلاحطلبی در حرف، یعنی علاقه شدید به تفکر اصلاحطلبانه، به رهبران اصلاحطلب، ابراز ارادت شدید به حرکتهای اصلاحطلبانه و ابراز تنفر شدید از جناح و تفکر مخالف.
اصلاحطلبی در حرف، نق زدن و انتقاد کردن و بدگویی و از تفکر مخالف در پنهان! است و علیرغم این، اصلاحطلبی در حرف، دوستان را از هرگونه اظهارنظر اصلاحطلبانه، انتقاد اصلاحطلبانه، محکوم کردن اصلاحطلبانه تفکر مخالف، در علن اجتناب میدهد.
اصلاحطلبی در حرف به دلایلی که در ادامه خواهد آمد چنان افراطی است که در عرصه تحلیل و نظر به ورطه تجدیدنظرطلبی در اعتقادات مذهبی و ارزشهای اجتماعی میافتد و چنین است که در عرصه سیاست تندترین تحلیلهای سیاسی را ارائه میکند و در عرصه اعتقادات مذهبی، نگرانی و دغدغه بهحق شما را برمیانگیزد اما همه در پنهان! و در جمع دوستان اصلاحطلب، وقتی مطمئن میشود که مجلس خالی از اغیار است. اینکه چرا در «پنهان» البته روشن است.
چون اصلاحطلبی در حرف عین اصولگرایی در حرف است؛ یعنی اصلاحطلب در حرف در جمع دوستان اصلاحطلب، اصلاحطلب است در جمع اصولگرایان، اصولگرا. او میخواهد در هر جمعی همرنگ همان جمع باشد. پس باید هم اصولگرایی و هم اصلاحطلبی را البته در حرف و حتماً در پنهان پیشه کند.
حالا حتماً شما هم به مطلبی رسیدهاید که من میخواهم به این فهرست اضافه کنم و آن چیزی نیست غیر از فضیلت! پرطرفدار دروغگویی.
اصلاحطلبی در حرف لابد است از دروغگویی، پس دروغگویی اصلاحطلب در حرف از سر کمحافظگی نیست بلکه از سر ناچاری است. اگر بخواهید در جمع دوستان اصلاحطلب، اصلاحطلب باشید و در جمع اصولگرایان، اصولگرا، ناچارید که دروغگو هم باشید و نام آن را سیاست ورزی بگذارید.
اصلاحطلبی در حرف عین اصولگرایی در حرف است که ناچاراً به افراطگرایی، ریاکاری و دروغگویی میرسد. پس اصلاحطلبی در حرف روی دیگر سکه اصولگرایی در حرف است. جمع این دو مسلماً چیزی نیست غیر از موجودی که هیچ مرامی ندارد! نه اصولگراست و نه اصلاحطلب، (و اینجا با احتیاط میخواهم بگویم که به قول آن معلم عزیزم) بلکه یک فرصتطلب! است.
در این نقطه ما شاهد تولد یک فرصتطلب بیمرام هستیم. تولدت مبارک!
با توجه به عنوان مطلب شاید گمان کنید که اصلاحطلبی در حرف هیچ نسبتی با اصلاحطلبی در عمل ندارد. اینجا میخواهم به این نکته اشاره کنم که اتفاقاً نسبتی با اصلاحطلبی در عمل دارد ولی از آن نوعی که از عنوان مطلب قابل استفاده است. نسبتی که اصلاحطلبی در حرف با «عمل» دارد از نوع نسبت جن و بسمالله است؛ یعنی اصلاحطلبی در حرف به عمل منتهی میشود اما نه به عمل اصلاحطلبانه.
در اینجا لازم است یک تصور اشتباه احتمالی دیگر را هم مرتفع کنم. عمل چنین فردی اصلاحطلبانه نیست اما اصولگرایانه هم نیست. این نوع عمل، عملی است که وصفی از جهت اصولگرایانه یا اصلاحطلبانه بودن ندارد چون مبنای آن نه اصلاحطلبی است و نه اصولگرایی بلکه مبنای آن «معامله» است، پس ما آن را «عمل تعاملی» مینامیم. عمل تعاملی نه اصولگرایانه است و نه اصلاحطلبانه. بلکه اصلاحطلب در حرف بهتناسب جایگاه و میزان قدرت اصحاب قدرت و بهقصد جلب رضایت اصحاب قدرت و کسب موقعیت و فراهم کردن مقدمه و زمینه موفقیت خود، با قدرت تعامل میکند. عمل تعاملی. این تعامل البته و بیشک عین «تبعیض» و عین «فساد» است که اجتماع این دو یکی از علل پیدایش و گسترش «فقر» است.
حالا برمیگردم به مقدمه مطلب.
اگر اصلاحطلبی را (اصولگرایانه) مبارزه با فقر، فساد و تبعیض بدانیم، اصلاحطلب در حرف چون فقط معطوف به عمل تعاملی است لاجرم نمیتواند به مبارزه با فقر، فساد و تبعیض برود. عمل تعاملی ایجاب میکند که هر جا لازم شد (اصحاب قدرت لازم دیدند) «فساد» را نادیده بگیرد و بپروراند و «تبعیض» ناروا را روا بداند و طبیعی است که از اجتماع این دو، فرزندی جز «فقر» متولد نخواهد شد.
پس اصلاحطلب در حرف نه اصلاحطلب است و نه اصولگرا. او فرصتطلبی است که ریاکارانه بهتناسب مجلسی که میخواهد در آن بدرخشد حرفهای اصولگرایانه یا اصلاحطلبانه میزند.
مبارزه با فقر، فساد و تبعیض از طریق اجرای برنامههای خردمندانه و بدون توجه به معادلات قدرت، عین اصلاحطلبی است که یک اصلاحطلب در حرف، نمیتواند مدعی عمل به آن باشد.
برچسب ها :اسلایدر ، اصلاحطلبی ، اصلاحطلبی در عمل ، حرف اصلاحطلبانه ، دولت اصلاحات ، رأی اکثریت ، رزمجو ، عمل اصلاحطلبانه ، فرصتطلب ، مبارزه با فقر، فساد و تبعیض
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
۸ سال سرکار بودند چه **** خوردند؟
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 3 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۳