جدال مهم: ترمزکشیدهها میبرند یا ترمزبریدهها؟
ین شعاردهندگان که به تعبیر ظریف، به جای برنامهریزی بر مبنای توانمندیها، بر مبنای آرمانهایشان نقشهریزی کرده بودند، یکی پس از دیگری در زمان تصدیگریِ اجرایی شکست خوردند…
تجربۀ یک دهه کار رسانهای، حس شهودی به ما داده است و این حس شهود به ما میگوید، وقتی رویکردها در سطح کلان و خُرد، یکسان شد، یعنی تصمیمسازی معناداری در کشور جریان یافته است. این روزها، آنچه که در نشست خبریِ مشترک وزرای امور خارجۀ ایران و عربستان اتفاق افتاد و مورد توجه قرار گرفت، مشابه چیزی است که در جلسات استانی و شهرستانی و حتی در بخشها و روستاها میبینیم.
در دو انتخابات اخیر، افرادی وارد دولت، مجلس و شوراها شدند که متعلق به یک جریان سیاسی خاص هستند و عموم تأثیرگذارانِ آنها، تفکرات تندروانهای دارند. آنها برای سالها، تکنوکراتها و سیاستمدارانِ مدرن و علممحور را با شعارهای آرمانگرایانه مورد نقد و اعتراض قرار میدادند و با طرحها و برنامههای عجیب و غریب خود، وعدۀ اصلاح امور را بدون حل مشکلات ساختاری میدادند. افرادی از جنس رضایی، جلیلی و زاکانی گرفته تا یامینپور، کوشکی و ثابتی. اینچنین افرادی در سطح شهرستانهای ما هم بودند و برای مدتها، شعار داده بودند تا اینکه با توجه به اتفاقات پیش آمده در این ۳ سال، تمام نهادهای انتخابی را نیز به دست آوردند و یکهتازِ عرصۀ مدیریت شدند.
حالا این شعاردهندگان که به تعبیر ظریف، به جای برنامهریزی بر مبنای توانمندیها، بر مبنای آرمانهایشان نقشهریزی کرده بودند، یکی پس از دیگری در زمان تصدیگریِ اجرایی شکست خوردند و امروز حتی طرفداران دو آتشۀ آنها نیز فهمیدهاند که این رویکرد تندروها، نتیجۀ عملی ندارد. عالیترین نمونۀ شکست این طرحها و نقشههای آرمانی را میتوان در زاکانی و عبدالملکی یا صالحآبادی دید.
تغییر افراد در دولت، مجلس یا دیگر نهادها، مشکلی را رفع نکرده چرا که مشکل در اصلِ این خوانش از سیاست بود و تا زمانی که با چنین شعارهایِ بیپایهای برنامهریزی کنیم، چیزی جز شکست و زیان عاید مردم نخواهد شد. حال که این افراد، در جایگاه اجرایی و سیاستگذاری، مجبور شدهاند پاسخگوی مردم باشند، در عمل فهمیدهاند که شعارهایشان – اصطلاحاً – کار نمیکند و مجبور شدهاند فرمان را به سمت دیگری بچرخانند! در عرصۀ سیاست بینالملل فهمیدهاند که تنش و بیثباتی گرهِ کوری است که مانع حل مشکلات میشود و به مذاکره با سعودی نشستهاند با میانجیگریِ چینِ کمونیستی و در عرصۀ داخلی نیز فهمیدهاند با شعار نمیتوان مسکن و کار ایجاد کرد یا ارزش پول ملی را حفظ کرد! رو آوردهاند به همان راهکارهای اقتصاددانان برای حل ساختار بانکی و پولی و نیز تمایل نشان دادهاند برای حرکت به سمت بازار آزاد و سیاستهای لیبرال تا بتوانند کشتی اقتصاد را از این مهلکه و ورطه نجات دهند.
در سطح محلی نیز چنین مواجههای وجود دارد و مدیران سطح پایین ـ احتمالاً تحت تأثیر سخنرانیهایِ مسئولان بالادستیشان ـ رو آوردهاند به اصلاحِ ساختارِ بروکراتیک و نظام بودجهریزی، نیز تحمل نقدها و ایجاد فضای گفتوگو محور. هرچند سرعت این چرخش کند است اما نشانههای مطلوبی از آن دیده میشود.
در این میان هنوز هم هستند گروههای سوپرتندروی که این چرخشها و انعطاف را برنمیتابند و از سطح ملی تا استانی و شهرستانی، باز هم بر همان ایدههای قدیم پافشاری میکنند و با پروپاگاندا و شانتاژ (جوسازی و هوچیگری) سعی میکنند جلوی هر تغییر و اصلاحی را بگیرند.
بیتردید برای آنانی که خواهان توسعه و ارتقاء سطح زندگی در جامعه هستند، این اصلاح از درون جریانهای تندرو، چراغ امیدی است به سوی روزهای درخشان که در آنها تمام گروهها و سلایق، در سایۀ ساختارِ اداریِ کارآمد و تشکلهای آزاد و فعال، به سمت تحققِ اهدافشان و نیز بهبود وضعیت زندگیِ مردم حرکت کنند، اما باید دید در این کشاکش موجود، کدام گروه سربلند و موفق بیرون میآید. آیا اصلاحشدگانِ جریانِ تندرو از قدرت خود استفاده میکنند و فرمان را به سمت قدرت اجراییِ قویتر میچرخانند یا سوپرتندروها ترمز این سیاست را میکشند و این چراغ امید، تاریک میشود؟
باید منتظر ماند و رصد کرد.
برچسب ها :دولت رئیسی ، سبزوار ، مجلس شورای اسلامی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰