کد خبر : 15737
دیدگاه‌ها برای رازها فاش گویند، این سازها بسته هستند
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 شهریور 1397 - 12:03
-

رازها فاش گویند، این سازها

یکی از کامیابی‌هایی که شامل حال نسل امروزی شده این است که هنری چون موسیقی، در دسترس عموم مردم قرار گرفته است هنری که در گذشته‌ای نه‌چندان دور، متعلق به درباریان بود و مردم عادی از شنیدن آن محروم بودند، حتی کسی که برای مردم ساز می‌زد انگشتانش را قطع می‌کردند. شاید برای شما پیش

یکی از کامیابی‌هایی که شامل حال نسل امروزی شده این است که هنری چون موسیقی، در دسترس عموم مردم قرار گرفته است هنری که در گذشته‌ای نه‌چندان دور، متعلق به درباریان بود و مردم عادی از شنیدن آن محروم بودند، حتی کسی که برای مردم ساز می‌زد انگشتانش را قطع می‌کردند. شاید برای شما پیش آمده که در حین تماشای موسیقی، علاوه بر اینکه از طنین موسیقی و هنر نوازنده لذت می‌برید، به سازی که این‌همه در روحتان اثر می‌گذارد توجه ویژه‌ای داشته‌اید و برایتان سؤال بوده که این ساز از چه چیز و چگونه درست شده و به این شکل درآمده است؟ این کنجکاوی باعث شد به دنبال این باشم که آیا اصلاً در سبزوار استادی هست که ساز درست کند، یا نه؟

در کمال خرسندی متوجه شدم از اقبال بلندمان، استادی بسیار ماهر در شهر داریم که به‌قدری به این هنر علاقه داشته که شغل معلمی را کنار گذاشته، به قول خودش ۳۲ سال در کارگاهش خود را زمین‌گیر این هنر ساخته است و جالب اینکه هیچ استادی برای آموزش نداشته به‌صورت تجربی این هنر را آموخته و استادانه، نه یک ساز بلکه چندین ساز (تار، دوتار، سه‌تار، تنبور، ویولن، کمانچه و سنتور) می‌سازد.

امیدواریم هنرمندانی که با سعی خود با ظرفیت روزگار خود به‌نوعی به میراث داری این هنر همت گماشته و با فرازوفرودهای این هنر کنار آمده‌اند حمایت شوند تا موسیقی چند هزار ساله ایرانیان، همچنان باشکوه بماند و جوانان به سوی موسیقی‌های بی‌هویت و سازهای عجیب‌وغریب نروند در نخستین بار که نگاهم به استاد افتاد. گردوغبار خاک‌اره‌ها علاوه بر اینکه لباس کار استاد و موهای یکدست سفیدش را پوشانده بود در ریه‌هایش هم نفوذ کرده بود و قامتی که در راه هنر خمیدگی اندکی پیدا کرده بود ارزش هنرمندی‌اش را در نگاهم چندین برابر ساخت…

قبل از شروع لازم است بگویم استاد در کمال احترام، متانت و فروتنی، حدود دو ساعت از وقت ارزشمند خود را در اختیار این گزارش گذاشتند و با حوصله و صبر و البته علاقه‌ای بی‌مانند از هنر خود برایمان گفتند.

پس از معرفی خود از چگونگی شروع این هنر برایمان بگویید: موسی ابراهیمی هستم متولد ۱۳۳۶ در روستای تُندُک. تنها سازنده حرفه‌ای که دارای مجوز ساخت هستم در دوره دبیرستان یکی از همکلاسی‌هایم سنتورش را سر کلاس آورد و وقتی شروع به زدن سنتور کرد با هر ضربه مضرابش من شیفته سنتور می‌شدم بعد از مدتی یادم می‌آید سنتوری به ۴۰ تومان خریدم که هنوز آن را نگه داشته‌ام …

و بعدازاینکه دیپلمم را گرفتم و به معلمی مشغول شدم ولی آن را رها کردم و در مغازه تزییناتی ساختمان مشغول به کار شدم و در کنارش سنتور هم می‌فروختم، یادم هست روزی مضراب سنتورم شکست و خودم تلاش کردم مضراب درست کنم و این باعث شد کم‌کم سنتور و سازهای دیگر را درست کنم و تا همین الآن هم تمام لوازم سازها را مثل سیم گیر، خرک، استخوان و… را خودم درست می‌کنم و خودکفا هستم و شاگردی هم نداشته‌ام.

از مواد اولیه سازهایتان برایمان بگویید؟

مواد بسته به نوع ساز متفاوت است، سازهای دست‌ساز از دو تکه چوب تشکیل می‌شود یکی برای کاسه و دیگری برای دسته. کاسه دوتار از چوب درخت توت و دسته آن از چوب زرد الو و عناب هست. کاسه تار و سه‌تار از توت و دسته‌ها از چوب گردو.

صفحه پشت و دسته ویولن از افرا و صفحه رو از کاج هست. البته افرادی هم هستند که کاسه سه‌تار و تار را از گردو هم می‌سازند. چوب توت رگه ریز چوب‌بری‌های مشهد برایم نگه می‌دارند باید خودم چوب را برش بزنم در غیر این صورت چوب حیف می‌شود. قیمت هر کیلو چوب بستگی به کیفیت آن متغیر هست از ۳۰۰ تومان تا ۲۰۰۰ تومان است.

از چوب ۵۰ کیلویی تقریباً یک ساز یک کیلو هفت‌صد و پنجاه گرمی ساخته می‌شود. بهترین سازنده ساز کسی است که چوب خوب و بد را از هم تشخیص دهد. چوب‌ها باید مدتی بماند مثلاً پنج سال تا ساز باکیفیتی درست شود من خودم چوبی دارم که از بیست سال پیش گرفته‌ام می‌خواهم اگر عمری باقی باشد ((قانون)) درست کنم.

آیا این کار شما باعث کاهش و نابودی درختان نمی‌شود؟

مسلماً هیچ‌کسی حاضر نمی‌شود درختی که هنوز ثمره می‌دهد برای پانصد هزار تومان آن را بفروشد، منتها اگر دچار کرم‌خوردگی، بی‌آبی و کهولت باشد و محصولی ندهد چوب آن را به ما می‌فروشند

و اما مضراب سنتور از چوب گردو و گلابی است و مضراب تار از برنج. روی دسته سازها برای استحکام، استخوان قلم شتر به کار می‌رود. پرده روی دسته سازها از روده گوسفند است. سیم‌های دوتار و سه‌تار آلمانی هستند و جنسشان از برنج، مس و فولاد هستند. پوست تار و کمانچه از جنین گوسفند است که موقع ذبح دیده می‌شود …ابتدا با قالب کاسه ساز را درمی‌آورند و سپس داخل کاسه را با خالی می‌کنند.

تفاوت سازهایی که چین می‌سازد با سازهای دستی در چیست؟

جدیداً دستگاه‌هایی به بازار آمده که تار چوبی یک‌تکه با مواد اولیه پلاستیکی درست می‌کند، سازهایی به ظاهر ظریف درست می‌کند ولی ظرافت اصلی تار که مغار خور بودن است را ندارد یعنی داخل کاسه صاف است و مغار ندارد که باعث انعکاس صدا باشد و کیفیت تار دست‌ساز را ندارد.

آیا یک سازنده صدای سازهایش که با مواد اولیه یکسانی هست باید عین هم باشد در غیر این صورت این نشانه ماهر نبودنش است؟

یک سری عوامل باعث می‌شود صدای سازها متفاوت باشد و قابل‌محاسبه نیست چون هر قسمت از چوب صدای متفاوتی با سایر قسمت‌ها خواهد داشت ابزار دقیقی نداریم مثلاً بدانیم پل سنتور باید کجا باشد و… باید با توجه به شرایط آب و هوایی هر منطقه در ساخت ساز دقت کرد مثلاً سنتوری که در آب‌وهوای خشک اینجا ساخته می‌شود با شمال که شرجی است یکسان نیست.

 

مدت‌زمان ساخت سازها چقدر است؟

متفاوت است مثلاً تار چهل روز زمان برای ساخت، لازم دارد.

 

شما زیر نظر کدام صنف و نهاد هستید؟ قیمت سازها چقدر است گاهی شنیده می‌شود ۲۵ میلیون هم می‌رسد؟ و آیا نهادی برای قیمت و کیفیت سازها نظارت دارد؟ در کجاها فروش دارید؟

زیر نظر خانه موسیقی هستیم. قیمت نهایی سازهای من سه میلیون است، گاهی پیش می‌آید که ساز، صدای خوبی ندارد به قیمت خیلی کم فروخته می‌شود. متأسفانه نهادی برای نظارت قیمت و کیفیت وجود ندارد. ولی چون اکثراً اساتید و صاحبان فروشگاه‌ها از ما خرید می‌کنند و از قیمت‌ها اطلاع دارند کسی نمی‌تواند سازها را به قیمت گزافی بفروشد. ولی سازهایی که کار استاد است و استادان معروف درست کرده‌اند مطمئناً قیمت بیشتری هم خواهد داشت. در تمام نقاط ایران فروش دارم و حتی کارهایم به کشورهای اروپایی و خانه هنر ایرانیان در امریکا فروخته شده هست.

چه کسانی از هنرمندان به بازدید کارگاه شما آمده‌اند؟

خانم ملیحه سعیدی، عرفه عطرایی، کیوان ساکت و… چند سال پیش نوازنده کمانچه فرج ا…علی پور که به سبزوار آمد کمانچه‌ای که برای فرزندانم یادگاری نگه داشته بودم را خریداری کردند.

وقتی سازتان دست کسی هست چه احساسی دارید؟

اگر نوازنده ماهر باشد بهترین ساعات عمرم محسوب می‌شود و برعکس اگر سازش، صدای ناخوشایندی داشته باشد انگار لحظه مرگم است؛ و اگر ببینم کسی سازی که از من خریده را بفروشد منقلب می‌شوم با خودم می‌گویم نکند ساز من ارزش نگه‌داشتن را ندارد و…

چه احساسی نسبت به سازهایتان دارید؟ چه سازی را دوست دارید که بنوازید؟

دوست دارم فقط بنشینم و ساز درست کنم و وقتی تمام کردم بنشینم و تماشایشان کنم و نفروشمشان ولی تا تمام می‌شود نمی‌گذارند برایم بماند. همه سازها را دوست دارم، اگر کسی نباشد و تنها باشم که از شنیدن سازم حالش بد نشود دوست دارم بنوازم_البته این نشانه فروتنی استاد است_، ولی به خاطر کارم دست‌هایم، ظرافت خود را از دست داده ناخن‌هایم شکسته و ضربه دیده این دست‌ها دیگر به درد نوازندگی نمی‌خورد. نوازنده‌ها باید مثل خطاط‌ها از دست‌هایشان مراقبت کنند. البته به خاطر گرده‌های چوب ۴۵ درصد از ریه‌هایم آسیب دیده است (ریشه گرد سیانور از چوب درخت توت است؛ یعنی اگر مته را روی چوب توت بگذاری و حشره‌ای نزدیک بیاید بعد از یک دقیقه می‌میرد) با اینکه به کارم عشق دارم ولی هیچ‌وقت تحمیلی برای یادگیری فرزندانم نداشته‌ام آن‌ها به تحصیل علاقه داشته‌اند ولی نوه‌های دختری‌ام بااینکه هنوز خردسال‌اند دستی در هنر موسیقی دارند. البته قاب عکس‌هایشان در کارگاه روی دیوار هست و استاد وقتی به آن‌ها نگاه می‌کند و عکس‌شان را نشانمان می‌دهد انگار تمام خستگی کار روزانه از تنش بیرون می‌رود.

آیا اگر زمان به عقب برگردد باز به سمت موسیقی می‌روید و آن را انتخاب می‌کنید؟ همین و بس.

 

*منتشر شده در شماره ۱۲ هفته نامه ستاره شرق

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.