دیدگاه‌ها برای عوامل سقوط قاجار و به قدرت رسیدن رضا شاه بسته هستند
تاریخ انتشار : پنجشنبه 13 آذر 1393 - 6:48
-

عوامل سقوط قاجار و به قدرت رسیدن رضا شاه

تاریخ معلم انسان است. «امام خمینی(ره)» محمدعلی شاه: نسبت به پادشاه جدید سوء ظن مردم زیاد بود و هر روز آثار نگرانی و جوشش نمایان می‌گشت. وکلای آذربایجان محمدعلی شاه را از تبریز می‌شناختند و به او اطمینان نداشتند. انقلاب و هیجان و کشمکش ملت و مجلس و دربار و عناصر استبداد در تهران و

hosein-qodrati

حسین قدرتی

تاریخ معلم انسان است. «امام خمینی(ره)»

محمدعلی شاه:
نسبت به پادشاه جدید سوء ظن مردم زیاد بود و هر روز آثار نگرانی و جوشش نمایان می‌گشت. وکلای آذربایجان محمدعلی شاه را از تبریز می‌شناختند و به او اطمینان نداشتند. انقلاب و هیجان و کشمکش ملت و مجلس و دربار و عناصر استبداد در تهران و ولایات ادامه داشت.

علما و روحانیان تکیه‌گاه مردم بودند. انجمن‌های ولایتی در تهران و شهرستانها پی در پی تشکیل می‌شد و هر روز به تعداد آنها اضافه می‌شد؛ وقتی در سال ۱۳۲۴ هـ.ق تعداد آنها به ۱۴۰ یا بیشتر رسید هر روز روزنامه جدیدی انتشار می‌یافت ولی اکثر آنها مردم را به تندروی و آشوب تشویق می‌کردند.

مجلس جوان، بی‌تجربه و پر آرزو و بی‌حوصله بود و دولت مغرور و درباریان و اطرافیان بی‌کاره و ناآشنا با وضع پیش آمده ناشی از انقلاب مشروطه، انواع تحریک از طرفین درکار.

ahmadshah-liakhof

محمد علی شاه و لیاخوف چند روز قبل از به توپ بستن مجلس

مجلس اول، با اینکه بهترین مجلس از نظر قانون گذاری در ایران بود و قوانین نسبتاً خوبی گذارند؛ چون در میان اعضاء آن کسانی از روحانیون و بازرگانان وارد شده و به طور کلی نمایندگان اطلاع کافی از سیاست و اوضاع دنیا نداشتند و به ارزش و اهمیت انقلاب و نتایج درست پی نبرده بودند، چنان می‌پنداشتند که انقلاب وظیفه خود را پایان داده است.
این بود که به تدریج در مبارزه سستی کردند و محمدعلی شاه با استفاده از این سستی و اهمال، به هوس برانداختن مشروطه افتاده از اواخر سال ۱۳۲۴ هـ ق ارتجاع اولین آثار مخالفت را نشان داد و شاه آشکارا به گردآوری و تجهیز نیرو پرداخت.
اتابک، امین السلطان را، که یک ربع قرن بر ایران، حکومت رانده و بعد از مشروطه معزول شده بود و اکنون در اروپا می‌زیست، به ایران خواست و به صدارت نشاند و او از امضای قانون اساسی سرباز زد.

در ۲۱ ذیحجه ۱۳۲۴ هـ ق مردم تبریز بازار را بستند و در انجمن و تلگرافخانه گرد آمدند و از بی‌اعتنایی دولت در امر مشروطه شکایت کردند. چند روز بعد دستخط صریح صادر شد که شاه مشروطیت را قبول و به مقتضیات آن عمل خواهد کرد.
بدین ترتیب آرامشی حاصل گردیده، با اینکه شاه و اتابک همچنان با مشروطه و آزادی‌خواهی دشمنی می‌ورزیدند و مخالفت خود را پنهان نمی‌داشتند.

روز ۲۱ رجب ۱۳۲۵ هـ.ق پاسی از شب گذشته، هنگامی که اتابک و بهبهانی از مجلس بیرون می‌آمدند، جوانی به نام عباس‌آقا از مردم آذربایجان با ششلول، سه تیر به سمت او انداخت که هر سه تیر به هدف اصابت و جوان تیری نیز به خود زد و در دم جان سپرد.

در ۲۹ شعبان متمم قانون اساسی، که مهمترین اصول قوانین مشروطیت بود، مشتمل بر ۱۰۷ اصل تدوین و بر پنجاه و یک اصل قانون اساسی اضافه شد و با این اصول اساس مشروطیت تحکیم و حقوق ملت و سلطنت و قوای سه گانه مملکتی تفکیک و اصول مربوطه به عدلیه و مالیه تعیین گردید.

اصالت نهضت مشروطه خواهی
کسانی برآنند که مشروطه ایران یک متاع کاملاً انگلیسی بود که در بازار ایران رواج یافت.

این اشخاص با استدلال به اینکه در جامعه آن روزی ایران، موجبات تاریخی به اندازه کافی برای وقوع چنین حادثه شگرفی وجود نداشت می‌خواهند سهم مردم ایران را در جنبش مشروطه ناچیز و سران انقلاب را آلت بی‌اراده در دست سیاستمداران انگلیسی جلوه دهند.
این نظریه بی‌جاست و با فداکاری‌های مردم ایران، به خصوص در دوره مشروطیت دوم پس از بمباران مجلس و تصویب مواد بسیار مترقی و مفید متمم قانون اساسی که در واقع « لقمه بیش از حوصله» بود، درست در نمی‌آید.

این مواد مسلماً به نفع امپریالیسم انگلستان نبود. چنان‌که بعدها به دست طبقه حاکمه از اجرای کامل آنها جلوگیری شد و تا انقلاب ۵۷ همیشه ملت ایران خواستار استرداد کامل این حقوق ضایع شده بود.

در دسته بندیهای مذهبی و بست نشینی و تظاهر در مساجد و منابر و مطالبات پیشروان آزادی نشانه‌هایی از کوشش‌های دیپلماسی انگلیس برای استفاده از نهضت مشروطیت ایران به چشم می‌خورد، اما به هر حال نمی‌توان اراده انگلستان را عامل انقلاب مشروطه در ایران دانست.

در آن روزگار مطامع امپریالیستها طوفانی در جهان به پا کرده بود: روسیه تزازی به دنبال راه یافتن به خلیج فارس، معبر هند، بوده و انگلستان می‌خواست مانع راه یافتن روس‌ها به جنوب شود.
دربار قاجار بیشتر تحت تأثیر و نفوذ روسیه بود. روس‌ها می‌خواستند وضع موجود را نگهدارند و انگلیس‌ها میل داشتند با تغییر وضع از قدرت آنها در ایران بکاهند و تا می‌توانند بر نفوذ خود بیفزایند.

روسیه استبدادی طبعاً نمی‌توانست با زمزمه آزادی در ایران موافق باشد و دربار استبدادی قاجاریه را برای اجرای مقاصد خود مناسب‌تر می‌دید و از طرف دیگر دیپلماسی انگلیس جنبش آزادی خواهی را دامن می‌زد. در نتیجه تزاریسم در جناح حمایت از طبقه حاکمه و امپریالیسم انگلستان به ظاهر در جناح ناخشنودان قرار می‌گرفت. بدین قرار، دولت انگلیس برای از بین بردن نفوذ روسیه در ایران، که با عهدنامه ترکمن چای آغاز و روز به روز گسترش می‌یافت، با قشری از آزادیخواهان ایران یک نوع اتحاد پنهانی برقرار کرد.

لیکن در اساس مشروطیت ایران محصول بیداری افکار و رشد بورژوازی ایران بود و به دست رادمردان و دلیران از جان گذشته تحصیل شد. اکثر مبارزان مشروطه، مردان شرافتمند و با عقیده و پاکدامنی بودند که می‌خواستند از وضع مساعد تاریخ برای نجات ملت خود استفاده کنند. کلمات وطن، آزادی، برادری و برابری ورد زبان انقلابیون بود.

چندی نگذشت که سازش انگلستان با روسیه پرده از روی کریه دیپلماسی انگلیس برگرفت و ملت ایران تا اندازه‌ای به حقیقت دلسوزی‌های این استعمارگر کهنه‌کار پی برد.

بدبینی متقابل دو دولت، بعضی نگرانی انگلیس‌ها از بسط سریع نفوذ روسی در آسیا، بیم روس‌ها از سیاست بریتانیا درباره متصرفات خود در آسیای میانه و به عبارت دیگر همان عواملی که موجب رقابت و اختلاف بود، این دفعه اندیشه نزدیکی آن دو دولت را پدید آورد و چون پیش‌بینی می‌شد که بزودی جنگی در اروپا درگیرد و در جنگ هر دو کشور می‌بایست در کنار هم باشند، این بود که به رقابت دیرینه خود در ایران پایان دادند و در ۳۱ اوت ۱۹۰۷ پیمانی به وجود آورند که به موجب آن هر کدام از آنها به بخشی از ایران دست یافته آزادانه و بلامنازع از آن بهره‌مند می‌شدند.

همین که خبر انعقاد این پیمان شایع شد، روشنفکران و آزادیخواهان ایران که چنین انتظاری از انگلستان نداشتند، سخت برآشفتند و زبان به بدگویی گشودند و سفارت انگلیس ناچار شد ضمن ارسال یادداشتی به وزارت خارجه ایران، پیمان را نه نافی بل ضامن استقلال ایران خواند، لیکن مجلس شورای ملی در نشست ۲۴ شعبان ۱۳۲۵ هـ.ق به این پیمان اعتراض کرد و بعدها دولت و ملت ایران هرگز آن را به رسمیت نشناخت و بدین قرار پیمانی که در غیاب مجلس منعقد و « یک امر انجام شده» تلقی می‌شد، نقش برآب گردید.

اما هر چه بود در نتیجه این پیمان شوم دولت روسی دستش در ایران باز شد و عرصه را بر آزادیخواهان تنگ کرد و محمدعلی میرزا به پشتگرمی آن دولت در دشمنی با مجلس پافشاری بیشتر می‌نمود.

کودتای شاه
در دوم شوال ۱۳۲۵ هـ.ق شاه به مجلس رفت و سوگند وفاداری یاد کرد.

mashrote-sefarat-englis

تجمع مشروطه خواهان در محوطه سفارت انگلستان در تهران

در ۹ ذیعقده گروهی از اشرار و الواط و اشخاص وابسته به دربار در اطراف مجلس با مشروطه خواهان به زد و خورد پرداختند و چون نتیجه‌ای حاصل نشد شاه ناچار قرآن مهر کرد و به مجلس فرستاد. در اواخر محرم ۱۳۲۶ هـ.ق به کالسکه شاه بمب انداختند و وضع به کلی عوض شد و شاه مصمم به ادامه مبارزه شد.

روز چهارم جمادی الاولی ۱۳۲۶ هـ.ق شاه با غوغا و جنجال به باغ شاه رفت و شهر را به حالت نظامی درآورد و پس از بسیج نیرو به کار پرداخت.
بامداد روز سه‌شنبه ۲۳ جمادی ۱۳۲۶د هـ ق قزاق‌ها به فرماندهی لیاخوف مجلس و مسجد سپهسالار را محاصره و گلوله‌باران کردند و فردای آن روز چند تن از آزادیخواهان را در باغ شاه کشتند و عده‌ای را زندانی یا تبعید کردند و جمعی از آنان نیز به سفارت انگلیس پناه بردند و سفارت برای اینکه حیثیت خود را در انظار مردم پاک از دست ندهد، پناهندگان را پذیرفت.

تاریخ نویسان دوره‌ای را که از روز گلوله باران مجلس تا روز پیروزی ملت و خلع محمدعلی شاه، که سیزده ماه و چند روز، طول کشید “استبداد صغیر” نامیده‌اند.

در این مدت اگر چه مشروطه تعطیل و خودکاملی غالب بود. اما مبارزه میان شاه و مشروطه خواهان همچنان ادامه داشت.

ادامه دارد…

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.