کد خبر : 11277
دیدگاه‌ها برای فیلم منتشر نشده از آخرین دستاورد رهبر کره‌شمالی! بسته هستند
تاریخ انتشار : شنبه 21 آذر 1394 - 19:55
-

فیلم منتشر نشده از آخرین دستاورد رهبر کره‌شمالی!

خبرآنلاین – احسان پیربرناش: خبرگزاری رسمی کشور کره‌شمالی در خبری مسرت‌بخش، از کشف دارویی برای درمان بیماری‌هایی چون ایدز، ابولا، سرطان، هپاتیت و کلیه امراضی که منجر به تلفات انسانی می‌شوند خبر داده است. در توصیف این داروی حیرت‌انگیز، هم‌چنین به درمان بیماری‌هایی اشاره شده است که اصلا در کره‌شمالی وجود ندارد و تاکید شده

خبرآنلاین – احسان پیربرناش: خبرگزاری رسمی کشور کره‌شمالی در خبری مسرت‌بخش، از کشف دارویی برای درمان بیماری‌هایی چون ایدز، ابولا، سرطان، هپاتیت و کلیه امراضی که منجر به تلفات انسانی می‌شوند خبر داده است. در توصیف این داروی حیرت‌انگیز، هم‌چنین به درمان بیماری‌هایی اشاره شده است که اصلا در کره‌شمالی وجود ندارد و تاکید شده این دارو به همراه یک فیلم آماده ارسال به سراسر دنیاست. با هم بخش‌هایی از این فیلم منتشر نشده را مرور خواهیم کرد:

کیم جونگ اون به همراه هیات همراه در میان صدای هلهله و غریو شادی اهالی پیونگ‌یانگ وارد میدان شهر می‌شود. لبخندی گوشه لبش دارد و کلاهک هسته‌ای کمی از جیب بالایی کتش بیرون زده تا نفوذ کلام و ابهتش را صد چندان کند. مردم یک‌صدا فریاد می‌زنند: «کلاهک هسته‌ای دل منو بردی، کشتی تو منو، غمم نخوردی…».

این ترانه برخلاف ظاهر قرآمیزی که دارد، ترانه بسیار تلخی در کره‌شمالی محسوب می‌شود، چرا که کلمه به کلمه‌اش عین واقعیت است و هرگز از ریتم فریبنده‌اش جهت مقاصد قرآمیز استفاده نمی‌شود.

هنگامی که «کیم» دستش را به نشانه سکوت بالا می‌گیرد، سکوتی مرگبار بر تمام خاک کره‌شمالی حاکم می‌شود. چند ثانیه بعد دست‌هایش را پایین می‌آورد و با لحن و لبخند دلفریبش از مردم می‌پرسد: «از ساعت چند اینجایین؟ هشششت؟ هففففت؟ شششش؟ زودددددتر؟»

عده‌ای از مردم برای شیرین کردن خودشان می‌گویند: «بـــــعـله» که فورا اشاره می‌کند سر آنها در میدان زده شود تا دیگر وسط حرف‌های او نپرند و خودشان را لوس نکنند خرس‌های گنده. سپس توسط جمعی از دوستانش، بسته‌هایی به قید قرعه بین مردم پخش می‌شود که حاوی یک نوشیدنی در پاکت‌های پلاستیکی به همراه نِی و یک قرص به شکل موشک است. رهبر کره‌شمالی خطاب به مردم کشورش می‌گوید: «مردم! شمایی که طی این سال‌ها مورد عنایت و مهرورزی ما قرار گرفته‌اید، حق شماست که بدانید این قرص‌ها توسط یک دختربچه ۱۲ ساله در زیرزمین خانه‌ای در پیونگ‌یانگ اختراع شده؛ آمریکا از همین زیرزمین‌های ماست که می‌ترسد.» (صدای دست و جیغ و هورا)

سپس از مردمی که برنده خوش‌شانس این هدایا شدند می‌خواهد سه قدم جلو بروند و سایر مردم را جهت فراگیری امر آموزش سه قدم به عقب فرا می‌خواند. با فرمان کیم، داوطلبان اجباری، نی‌ها را از ته در پاکت پلاستیکی حاوی نوشیدنی فرو می‌کنند و قرص را درون دهان‌شان می‌گذارند و با نوشیدنی آن را فرو می‌برند. لحظاتی بعد پزشکان اعلام می‌کنند داوطلبان بر اساس تشعشعات رادیواکتیوی دارو جان خود را از دست داده‌اند. کیم انگشت شستش را زیر چانه‌اش می‌گذارد و به فکر فرو می‌رود. کلا انگشت شست، انگشتی محوری و کاربردی در کره‌شمالی محسوب می‌شود. لحظاتی متفکرانه به جنازه‌ها می‌نگرد و با خودش می‌گوید: «قاعدتا نباید اینجوری می‌شد.» در همان حین، یک نفر از میان جنازه‌ها دستش را بالا می‌گیرد و به زبان شیرین کره‌ای می‌گوید: «عمو من زنده‌ام.» شور و شعف خاصی کره‌شمالی را در بر می‌گیرد. رهبر کره‌شمالی شخصا بالای سر او حاضر می‌شود و می‌پرسد: «الان چه احساسی داری؟»

فرد نجات یافته پاسخ می‌دهد: «می‌دونم که ناامیدتون کردم اما من خوبم. خاک بر سر من که نتونستم بمیرم.»

کیم می‌گوید: «استتثنائا اشکالی نداره. درد که نداری؟»

– نه، اصلا.

– الان سرطان نداری؟

– نه.

– ابولا؟

– نه.

– هپاتیت؟

– نه.

– تلفن همراه؟

– نه.

– آفرین، می‌خواستم امتحانت کنم. ایدز چطور؟

– نه.

– یعنی واقعا تو خوب شدی؟

– جسارت می‌کنم البته اما من از اول هم این بیماری‌ها رو نداشتم.

– تو تشخیص می‌دی چه بیماری‌هایی داری؟

– عذر می‌خوام.

– می‌خوای بیا از فردا جای منم بشین.

– غلط کردم. نفهمی کردم. منو عفو کنید.

– عفو می‌کنم اما مشروط. فقط راستشو بگو چرا نمردی؟

– قول دادین دیگه؟

– آره قول دادم. این قضیه خیلی برام مهمه. چشم یک دنیا به دستان منه. منو بگو واسه کی دارم توضیح می‌دم، تو اصلا مدیریت جهانی می‌فهمی یعنی چی؟

– نه!

– خب نفهم، پس بگو چی شد نمردی؟

بیمار نجات یافته از گوشه لپش قرص را در می‌آورد و با لبخند به کیم می‌گوید: «من اصلا اینو نخوردم…ها ها ها ها»

رهبر کره‌شمالی قهقهه‌ای سر می‌دهد و هر دو شروع می‌کنند به خندیدن. بیمار نجات یافته در همان حالت به کیم اشاره می‌کند که قولش یادش نرود. کیم در اوج قهقهه رو به بیمار نجات یافته می‌گوید: «بمیری، بانمک…» و بیمار نجات یافته می‌میرد. حرف گوش می‌کنند، مثل ما نیستند که.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.