قدرت، خودش را تقسیم نمیکند!
با همۀ مشکلاتی که وجود دارد، خوشبختانه افسانه و اسطورۀ «راستی و چپی» که بعدتر به «اصولگرا و اصلاحطلب» تغییر کرده بود، به پایان رسیده …
با همۀ مشکلاتی که وجود دارد، خوشبختانه افسانه و اسطورۀ «راستی و چپی» که بعدتر به «اصولگرا و اصلاحطلب» تغییر کرده بود، به پایان رسیده و در نهادها، سازمانها و مسئولان، این جنگِ زرگری پایان یافته است! دیگر نمیتوان کسی را با برچسبها از دور خارج کرد چرا که روی تمام صندلیهای مدیریتی و تصمیمگیری، اعضای یک گروه و یک سلیقه نشستهاند! اما هنوز حالا که این جریان یکدست بر همۀ مناصب چیره شده، یک واقعیتِ بزرگ را فهمیده است: مسأله سلیقه و تفکرِ سیاسی نبود!
بگذارید با یک مثالِ فرضی مطلب را پیش ببریم: اگر در تاریخ به حدودِ ۳ دهه پیش برگردیم و یک ادارۀ دولتی یا نهاد وابستۀ به بودجۀ عمومی را فرض کنیم که مثلاً ۵۰ نیروی کارمند دارد، میتوانیم در میانشان مثلاً ۷ نفر فرض کنیم که وابسته به احزاب آزادیخواه یا چپِ آن زمان بودند. با مسائلی که پیش آمد، احتمالاً این ۷ نفر اخراج شدهاند یا با داشتن سابقهای سیاه از فعالیت سیاسی (وابستگی به حزب) در گوشۀ انزوایی بدون رشدِ جایگاه مانده باشند. در میانشان ممکن است نخبههایی بوده باشند که از دورِ کار حذف شدهاند.
اندکی جلوتر با پیدایشِ تفکرِ اصلاحطلبی، مثلاً ۲۰ نفر نیرو از ۴۳ نفر باقیمانده با گرایشهای اینچنینی فعالیتهایی کردهاند و شاید یک نفر از افرادِ محافظهکارترشان توانسته باشد دو سه سالی در دولتِ اصلاحات مدیر باشد. در دورههای بعد، این ۲۰ نفر کاملاً به حاشیه رانده شدهاند و در عمل ۲۳ نفر باقی ماندهاند.
طبیعتاً در این سالها کسانی بازنشسته شدهاند و افرادِ جدیدی وارد کار شدهاند که این افراد باید با آن ۲۳ نفر همراستا باشند چرا که مدیریت و گزینش نیرو با همین افراد است که در قدرت بودهاند.
در سالهای اخیر همان ۲۳ نفر اصولگرا نیز دیگر با خودشان نساختهاند و باز دو قسمت شدهاند: تندروها و سوپرانقلابیها و اصولگرایان متعادلتر. در میان امواجِ سهمگینِ شعارهای دهان پر کن، آن افراد معتدل به سرعت به انزوا کشیده شدند، چرا که آنها به لزوم «عاقلانه» رفتار کردن و حضورِ همۀ گروهها اصرار داشتند ولی گروهِ تندروتر، چنین نگاهی را برنمیتابید. حالا مثلاً ۱۳ نفر آدم دارای گرایشهای تندرو در آن اداره همهکاره هستند و از رئیس و معاون تا آبدارچی و نگهبان توسط آنها انتخاب و مدیریت میشود.
شاهکار اما در این مرحلۀ آخر است: این ۱۳ نفر هم به یک گروه مثلاً ۸ نفری و ۵ نفری تقسیم شدهاند! آن ۵ نفر – که مدیر هم در میان آنهاست – در مناقشاتی که گروهِ ۸ نفری برایشان ایجاد کرده درگیر شدهاند! کار پیش نمیرود و با وجودِ تمامِ حذفهای قبلی، همچنان دودستگی، اختلاف و مشکلات ادامه دارد! آن ۸ نفر احتمالاً با غائلهسازی و زدوبند با بالادستیها و همان روشِ هوچیگرانۀ تمام این ۳۰ سال، کارشان را پیش میبرند و مدیری جدید منصوب میکنند! ناکارآمدی بیشتر میشود چون همه احساسِ تعلق به کار نمیکنند و این افراد هم مدیر و مدبر نیستند بلکه سوار بر احساس و هیجان و سوءاستفاده از شرایط بالا آمدهاند و…
چیزی که این افرادِ متمایل به «حذف» درک نمیکنند این است که اختلافها به خاطر تفاوت دیدگاه یا سلیقه نیست! بلکه «قدرت» خودش را تقسیم نمیکند! ۲ نفر هم که بمانند باز بر سرِ آن برای خودشان تیمکشی میکنند!
برچسب ها :ادارات ، اصلاحطلبان ، اصولگرا ، دولت اصولگرایان ، راهکار ، گروه های تندرو
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰