چطور رویتان شد؟

تصمیم داشتم دیگر در مورد نمایندگان دیار سربداران در مجلس چیزی ننویسم، چرا که از معادلات قدرت و سیاست کنار گذاشته شده‌اند و مردم هم دیگر زیاد آن‌ها را جدی نمی‌گیرند! حتی یک مطلب یا پست حاوی نام یا تصویر نماینده‌های سبزوار کافی است تا واکنش پر از خشم کاربران را در قالب نظرهای فضای مجازی ببینیم! آخرین تقلاهای دو نماینده، در این یک سال آخر، خلاصه شده در انتصاب نیروهای وابسته به خودشان یا یاران انقلاب در مناصب.

با این وجود، یک پیرمرد معمولی در یک مغازه، جمله‌ای گفت که قانع شدم در موردش بنویسم! پیرمرد به کسی که همراهش بود گفت: «حالا همه‌شون اسم نوشتن کاری ندارم، عنابستانی با چه رویی اسم نوشته؟»

این جمله یادم انداخت که جایگاه نمایندگی علی‌اصغر عنابستانی حتی در ذهن سنتی‌ترین و محافظه‌کارترین اقشار هم نابود شده است! هرچند بهروز محبی هم مورد نقد است اما بیشتر از باب عملکرد ضعیف در پیگیری پروژه‌ها و عدم توانایی در تحقق شعارهایش هدف اعتراض قرار گرفته است، اما فرو ریختن هیمنه عنابستانی از جنس دیگری بود!

سبزواری‌های ساکن در شهرهای دیگر ایران، می‌دانند چه می‌گویم: کافی است اسم سبزوار را بیاوری تا مخاطب یاد جریان سرباز راهور بیفتد! ما رسانه‌ها نقدهای زیادی به عملکرد عنابستانی داریم و از نیروهای وابسته به او که در پست‌های مدیریت اجرایی کار سیاسی می‌کنند تا حمایتش از موسسه آبادانی و عدم توفیق در اهداف و پروژه‌های حوزه انتخابیه و عدم برگزاری نشست خبری، موارد فراوانی وجود دارد که می‌تواند به ما نشان دهد عنابستانی نماینده موفقی نبوده؛ اما افکار عمومی هنوز او را بابت آن قضیه سرباز نبخشیده است! آن حادثه و عدم برخورد قضایی یا نظارتی با او، برای افکار عمومی چنان معنادار و بزرگ بود که نیازی نمی‌بیند به دیگر ناکارآمدی‌های او نگاهی بیاندازد!

تصور این بود که با آن اتفاق، عنابستانی از صحنه سیاست حذف خواهد شد و سعی خواهد کرد از طریقی، برای خود جایی فراهم کند که زیاد در چشم نباشد، اما نماینده سبزوار با وجودی که شهرت نام این شهر را اینطور لکه‌دار کرد و از آن طرف در عرصه عملکرد و نقش نظارتی هم چنین کارنامه ضعیفی ارائه داد، آمده و در انتخابات ثبت‌نام کرده است! نماینده‌ای که مدتی بسیار طولانی است مقابل خبرنگاران محلی حاضر نشده، خود به عملکرد و کارنامه خالی‌اش آگاه است!

پیرمرد حرف جالبی زده بود! واقعاً با چه رویی آمده‌اند؟ هر طور به قضیه نگاه کنیم نمی‌توانیم جواب مناسبی برای این پرسش بیابیم! شاید مدیرکل‌ها، وزیرها یا معاون وزیرهایی که به سفارش این نماینده‌ها مدیران را عزل و نصب می‌کنند، این توهم را برایشان ایجاد کرده‌اند که با مدیران وابسته می‌توانند در انتخابات کاری کنند!

بسیاری از این افراد و گروه‌ها به تکرار انتخابات کم‌رونق دل بسته‌اند، امیدواریم مسئولان امر، این‌بار همه‌کار انجام دهند تا فضا را برای مشارکت حداکثری فراهم کنند تا بعد از آن، از ماجرای عنابستانی به عنوان بخشی درس‌آموز از تاریخ صحبت کنیم، نه …