چند اصطلاحِ سبزواری
وِ قِوَرَت گِردوم: یعنی به قیافهات بگردمت. در مواقعی گفته میشود که طرف مقابل زیادی پر رو است …
وِ قِوَرَت گِردوم: یعنی به قیافهات بگردمت. در مواقعی گفته میشود که طرف مقابل زیادی پر رو است و میخواهند بگویند آنقدرها هم زیبا نیست که اینطور پر رو شدهاید. تقریباً معادل «خونت رنگینتر نیست»
پرِهَو ته دیوم: پرهیب تو را دیدهام. یعنی حس کردهام که تو را دیدهام، شبحی از تو را در جایی مشاهده کردهام و مطمئن نیستم تو بوده باشی ولی این حس را داشتهام.
دِ کنجیش کِردیِم: یعنی او را محاصره کردهایم و به استیصال انداختهایم. (مفهوم معنوی هم دارد)
اِز دُوِت کِرده: تو را سوژه کردهاند و با دروغ، ابزار تمسخرشان شدهای.
قارت اِنداختن: ارائۀ روایتهای دروغ. تقریباً مشابه «خالیبندی».
هر ضِلَرِ یَک عقلِس: آدم از هر زیان و ضرری آسیب میبیند اما حداقل یک تجربۀ جدید به خاطر آن آموخته است.
به قولِ گفتنی: یعنی به تعبیری که مصطلح است (در بعضی مناطق «به قول رفتنی» هم تلفظ میشود).
سیزَن سِر وِر سَر: سوزنِ سر به سر. دو نفر که میانشان شکرآب است و با هم کنار نمیآیند. دو دشمن دائمی.
نویسشِ بگیری میمیره: کنایه از اینکه ضعیف است.
برچسب ها :اصطلاحات ، سبزوار ، ضرب المثل ، گویش محلی سبزواری
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰