کد خبر : 6283
تاریخ انتشار : جمعه 8 اسفند 1393 - 21:50
-

از سبزوار تا بلخ…

سبزواریان – فرهاد ترابی: تدوینگر با سابقه و نام آشنای سینمای ایران، با حدود چهل و پنج اثر سینمایی و سریال، وقتی نام سبزوار و سبزواریان را شنید با گشاده رویی، علیرغم مشغله زیاد، درخواست مصاحبه را پذیرفت. توفیق گفتگوی حضوری فراهم نشد. سوالاتم را برای ایشان ایمیل کردم. جواب‌ها که آمد، نیاز به هیچ

farhad-torabi02سبزواریان – فرهاد ترابی: تدوینگر با سابقه و نام آشنای سینمای ایران، با حدود چهل و پنج اثر سینمایی و سریال، وقتی نام سبزوار و سبزواریان را شنید با گشاده رویی، علیرغم مشغله زیاد، درخواست مصاحبه را پذیرفت.

توفیق گفتگوی حضوری فراهم نشد. سوالاتم را برای ایشان ایمیل کردم. جواب‌ها که آمد، نیاز به هیچ ویرایش و جرح و تعدیلی نداشت. آقای تدوینگر کلمات را همچون فریم‌های یک فیلم استادانه کنار هم چیده بود.

حسن ایوبی وقتی به نام علی میرقطبی، اولین استادش در انجمن سینمای جوان سبزوار رسیده، تمام قد ایستاده و ادای احترام نموده است. ما هم به احترام این هنرمند برجسته و قدرشناس دیار بیهق، برمی‌خیزیم و کلاه از سر برمی‌داریم…

[divider]

*با عرض سلام و ارادت خدمت حضرتعالی و تشکر فراوان به خاطر وقتی که در اختیار ما گذاشتید؛ به عنوان اولین سؤال، فلاش بک بزنیم به سبزوار و دوران کودکی و نوجوانی شما؛ در کدام محله‌ی سبزوار به دنیا آمدید و دوران ابتدایی کدام مدرسه می‌رفتید؟ از حال و هوای مدرسه و محله بگویید؟

من متولد دوم فروردین ۱۳۵۰ سبزوار هستم و دوران کودکی را در خیابان خواجه نظام‌الملک (شهدای فعلی) کوچه نوش آفرین، که الان اطلاع ندارم به چه نامی تغییر کرده، بزرگ شدم. در دوران دبستان همزمان با یادگیری اولین حروف الفبای فارسی، با نام تاریخ‌نویس و ادیب نامدار ایران‌زمین، ابوالفضل بیهقی آشنا شدم؛ که اسم اولین دبستانم بود، نامی که به من آموخت این خطه و سرزمین، از دیرباز مهد مردان و زنان نامداری بوده که از گذشته‌های دور تا کنون همواره باعث افتخار ایران‌زمین بوده اند.

*دوران مدرسه فعالیت هنری هم داشتید؟ از کی احساس کردید به هنر و خصوصاً هنر هفتم علاقمند هستید؟

دوران تحصیل در دبستان ابوالفضل بیهقی ایام آرام و بسیار خاطره‌انگیزی را سپری کردم؛ که بیشتر برای من حال و هوایی کودکانه و لذت بخش داشت. دورانی که در سایه‌ی حمایت دو برادر بزرگتر، که در همان دبستان تحصیل می کردند، چون کاوشگری کنجکاو در پی کشف دنیایی نا شناخته و جذاب و البته متفاوت از محیط خانه بودم. اما در اواخر دوران دبستان بود که روزی برادر بزرگوارم محمد آقا که حقیقتأ حق استادی به گردن من دارد، با ساخت یک دستگاه نمایش اولیه (آپارات) که با جعبه و عدسی و لامپ و نگاتیو عکاسی ساخته شده بود؛ جادوی تصویر و نور را به خانه ما آورد و همان سرآغاز عشق و علاقه‌ای شد که من بصورت کاملاً عینی و محسوس تفاوت بین تلویزیون و پرده سینما را درک کردم، چرا که تا آن زمان اگر چه سینما رفته بودم، ولی همواره پرده سینما را یک تلویزیون بسیار بزرگ فرض می‌کردم.

hasan-ayobi01*سینما بهمن سبزوار و فیلم‌های خوب دهه شصت، چه نقشی در حافظه بصری و سواد سینمایی شما داشت؟

سبزوار تاریخِ دیرینه و قابل اعتنایی در رابطه با هنرهایِ نمایشی و سینما دارد. چنانکه از دیر باز تعزیه‌خوانی و نمایش اساطیرِ بر گرفته از شاهنامه و افسانه‌های محلی در مکان های دائمی برگزار می‌شده؛ همچنین اولین سینمای سبزوار در سال ۱۳۱۸ (سینما میهن توسط غلامعلی صادق زاده) افتتاح می‌شود که نشان از علاقه مردم سبزوار به هنرهای نمایشی دارد.

سینما بهمن فعلی، تنها سینمای به جا مانده از سه سینمای قبل از انقلاب است که در دهه شصت، طلایی‌ترین دوران خود را سپری کرد. دورانی که در هر سئانس نمایش فیلم، صف‌هایِ طویلِ مقابل سینما تا چند صد متری کوچه‌های اطراف امتداد داشت و جوان‌های شهرستان بر خلاف امروز، به جای آنکه در گوشه‌ی پارک‌ها و خلوت کسل‌کننده خود با وسوسه‌ها سر در گریبان باشند؛ با شور و نشاط ، آداب حضور در مکانِ فرهنگی هنری و آیین جمعی زیستن را تجربه می‌کردند.

*یکی از بهترین فیلم‌هایی که آن دوران روی شما تأثیری زیادی گذاشت را یادتان هست؟

اجاره نشین‌ها (داریوش مهر جویی) و شاید وقتی دیگر (بهرام بیضایی) دو فیلم زیبا و ماندگار سینمای ایران هستند که در سال ۱۳۶۵ و ۱۳۶۶ در سبزوار اکران شدند و من چندین بار این فیلم‌ها را دیدم و لذت بردم.

*یادش بخیر من هم این دو فیلم را در سینما بهمن دیدم. هنوز آوار ساختمان اجاره نشین‌ها و آن ویلچری که در میان سیل خروشان آب، از پله‌ها پایین می‌آمد را به خاطر دارم، یا پرسه‌های سوسن تسلیمی در آن کوچه‌ها و پستوهای تو در تو در (شاید وقتی دیگر). دقیقا یادم می‌آید که بلیت (شاید وقتی دیگر) یازده تومان شده بود و ما غر می زدیم که بلیت گرون خریدیم و از فیلم هیچی نفهمیدیم! البته قرار نبود یک بچه یازده ساله از فیلم استاد بیضایی چیزی بفهمد!

از انجمن سینمای جوان سبزوار بگویید، از هم دوره‌ای ها و اساتیدی که از محضرشان استفاده کردید؟

در یک روز زیبای بهاری ۱۳۶۵ من برای مطالعه به کتابخانه دکتر شریعتی رفته بودم، که اطلاعیه تشکیل اولین دوره انجمن سینمای جوان دفتر سبزوار را دیدم. برگه‌ی کاغذی به ظاهر ساده و معمولی که برای همیشه مسیر زندگی و آینده من را تغییر داد. این همان فرصت طلایی بود که تمام آرزوهای پنج سالِ گذشته‌ام را در مسیری درست قرار می داد. ثبت نام کردم و مشتاقانه در اولین جلسه چون تشنه‌لبی به انتظار قطره آبی چشم به در دوختم.
(الان که این لحظات را به یاد می‌آورم در حالی که اشک در چشمانم دویده و نوشته‌ها را مات و مبهم می‌بینم، به احترام اولین استادم تمام قد برخاسته و ادای احترام می‌کنم.)

فیلمساز و هنرمند برجسته شهرمان، جناب آقای علی میرقطبی، با صورتی متبسم و با روحیه‌ای سرشار از آموختن، سرآغاز دنیایی دیگر برای من شد. آقای میرقطبی که تا آن زمان چندین فیلم مستند و داستانی ساخته بودند، سابقه آموزش به هنرجویان در کانون پرورش فکری را هم در کارنامه داشتند؛ که در انجمن سینمای جوان مبانی هنرهای تصویری، تحلیل فیلم و زیبایی شناسی و… تدریس می‌کردند. همچنین استاد بزگوار آقای واسعی هم در آن زمان زحمات زیادی برای ما کشید و عکاسی و چاپ عکس و ساختار دوربین و لنز شناسی و… را به ما آموخت؛ که بعدها توشه ارزشمندی شد برای سفری سخت و طولانی.

در آن زمان در کنار اساتید برجسته، افتخار هم دوره بودن با جمع مستعدی از هنرمندان شهرم را داشتم؛ که تا جایی که حافظه‌ام یاری کند: آقایان قاسم رباط سرپوشی، حسین اقبالی، آقای رضایی و آقای فصیحی و آقای امیدفر را به خاطر دارم،که دوران بسیار خوب و پر باری بود.

*دوران دبیرستان و دانشگاه در چه رشته‌ای تحصیل کردید؟

من دو سال اولیه متوسطه را در دبیرستان شهید ایوب محمودی و دو سال آخر را در دبیرستان ابن یمین در رشته ریاضی‌فیزیک تحصیل کردم و پس از دوران سربازی در تهران، همزمان با دستیاری تدوین در محضر استاد روح الله امامی، به توصیه ایشان برای ادامه تحصیل در رشته‌ای غیر از رشته هنر ادامه تحصیل دادم و کامپیوتر خواندم.

ayobi-torabi01

حسن ایوبی در کنار استاد حسین ترابی

*کرنش و احترام شما به استاد حسین ترابی در منزل ایشان برای من خیلی جالب توجه بود، دلیل آن احترام و علاقه به استاد را بیان بفرمایید؟

استاد حسین ترابی یکی از برجسته ترین و شاخص ترین هنرمندان برخاسته از گنجینه هنر سبزوار است؛ که به خاطر نگاه آرمان‌گرایانه و سواد سینمایی و ادبی، به عنوان یکی از ستون‌های پایدار و مستحکم سینمای ایران‌زمین شناخته می‌شود؛ که از جانب تمامی بزرگان سینما همواره مورد احترام و کرنش بوده‌اند. لذا فرض واجب است در محضر ایشان دست به سینه ایستادن و شاگردی کردن. و صد البته برای من احترام بیشتری دارند، چرا که در سال ۱۳۷۳ برای اولین بار در منزل ایشان با استاد روح الله امامی آشنا شدم و اگر نبود حمایت‌های بی دریغ استاد ترابی، بی شک ورود به اتاق تدوین برجسته‌ترین تدوینگر سینمای ایران در حد آرزو باقی می‌ماند.
در ضمن از فرصت استفاده کرده، به همشهری‌های عزیز عرض می‌کنم به خود ببالید که استاد حسین ترابی برخاسته از خاک سبزوار است. کسی که آثار درخشان ایشان در زمینه فیلم‌های کوتاه جوایز بسیاری از جشنواره‌های بین‌المللی دریافت کرده و فیلم مستند سینمایی برای آزادی ایشان جزء ده فیلم مستند برگزیده‌ای که دنیا را تکان داد؛ شناخته شده است.

*از استاد روح الله امامی بگویید و دورانی که دستیار ایشان بودید؟

استاد روح الله امامی پس از سال‌ها تدوین فیلم‌های مستند و کوتاه خبری در اداره فرهنگ و هنر، در سال ۱۳۵۲ با تدوین اولین فیلم سینمایی خود در کنار سهراب شهیدثالث، فیلم یک اتفاق ساده را به سینمای ایران معرفی کردند؛ که سرآغاز موجِ نو سینمای ایران شد و همچنین دو فیلم تحسین شده دیگر شهیدثالث با نام‌های طبیعت بی جان (۱۳۵۳) و در غربت (۱۳۵۴) را تدوین کردند. و تا سال ۱۳۷۳ که من خدمت ایشان رسیدم با اکثر بزرگا‌ن سینما همکاری کرده بودند. همانطور که گفتم، ایشان را برای اولین بار در منزل استاد حسین ترابی ملاقات کردم و از ایشان درخواست کردم تا به من اجازه دهند در کنار ایشان کارآموزی کنم. که البته ایشان گفتند دستیار دارند و در حال حاضر امکان پذیر نیست. بعدها استاد به من یادآوری کردند که عمداً جوابِ نه داده، تا میزانِ علاقه و جدیت من را بسنجد. ولی به هر حال با اصرار من و سفارشات استاد حسین ترابی، افتخار شاگردی این بزرگ مرد هنر واخلاق سینمای ایران نصیب من شد.

ayobi-emami01

حسن ایوبی در کنار استاد روح‌الله امامی – فیلم سینمایی قرمز (فریدون جیرانی)

*شما در فیلم سلطان دستیار تدوین بودید،از کاراکتر کیمیایی و سلیقه ی تدوینش چیزی به خاطر دارید؟

آقای مسعود کیمیایی فیلمساز مورد علاقه من در تمام سال‌های هنرجویی سبزوار بود. تا جایی که قبل از همه‌گیر شدن اجاره ویدئو، من فیلم‌های ایشان را با فرمت ۸میلیمتری پیدا می‌کردم و خوب به یاد دارم گوزن‌ها را آنقدر با آپارات دیدم که بخش زیادی از فیلم داخل دستگاه گیر کرد و خرد شد. تجربه همکاری با مسعود کیمیایی، اگر چه به عنوان یک ملاقات رو در رو بسیار برایم خوش آیند بود، ولی تلنگری بود برای شکستن حباب تخیلاتم که همواره آقای کیمیایی را همچون شخصیت‌های فیلم‌های مورد علاقه ام تصور می‌کردم. ولی با این حقیقت عریان مواجه شدم که ضرورتاً خالقان با آثارشان تشابه ندارند.

*خیلی ها تدوین را وصل کردن و اصطلاحأ چسباندن صحنه‌های فیلم به هم می‌دانند!حسن ایوبی به عنوان یک تدوینگر حرفه‌ای، تدوین را چطور تعریف می‌کند؟

البته بهتر است بگوییم چسباندن پلان‌ها، نوعی مونتاژ است که بیشتر در سال‌های اولیه سینما به کار می‌رفت، اما با گذشت زمان و پیشرفت سینما، با بکارگیری زیبایی‌شناسی و خلاقیت و… درآفرینش اثر، ابعاد تازه‌ای از قدرت و اهمیت تدوین فیلم آشکار شد، که امروزه مفهوم تدوین فیلم را کاملا دگرگون کرده و تبدیل به تخصصی پیچیده و جدی برای شکل‌گیری یک فیلم موفق و تاثیر‌گذار شده است. تا جایی که تدوینگر در کنار کارگردان، از لحظه مطرح شدن طرح اولیه فیلمنامه، تا آخرین مراحل صداگذاری و جلوه‌های بصری، حضوری موثر دارد و بر خلاف آنچه امروزه در ایران باب شده، که بیشتر ریشه در مشکلات مالی دارد، بزرگترین و مطرح‌ترین کارگردانان دنیا، هیچگاه ریسک تدوین کردن فیلم خودشان را نمی‌پذیرند؛ چرا که ساخت یک فیلم خوب را حاصل یک کار گروهی می‌دانند و به نقش موثر تدوینگر حرفه‌ای ایمان و اعتقاد دارند.

ayobi02*شما هم مثل استاد عباس گنجوی، موقع تدوین کارگردان کنارتان حضور ندارد، یا نه در تمام مدت تدوین کنار شما نشسته است؟

شخصاً هر وقت دراتاق تدوین تنها هستم؛ بسیار پویاتر و راحت‌تر تمرکز می‌کنم. و معمولا تصمیم بودن یا نبودن در اتاق تدوین را به خود کارگردان موکول می‌کنم. اگر چه تا این زمان که حدود ۴۵ فیلم سینمایی تدوین کرده‌ام ،تقریبا ۹۵٪ کارگردانان ترجیح می‌دهند در جلسات اولیه، چگونگی و نوع روایت در کنار فرم را با تدوینگر مرور کنند و پس از آن، به سلیقه تدوینگر اعتماد کرده و تدوینگر را تنها می‌گذارند؛ و در پایان با حضور در اتاق تدوین چنان‌چه در مواردی نظر و یا پیشنهادی داشته باشند، با تدوینگر مطرح کرده و فاین کات فیلم شکل می‌گیرد.

* نمای نهایی را خودتان انتخاب می‌کنید، یا همان برداشت مورد نظر کارگردان را استفاده می‌کنید؟

اصولاً من یک روشی در تدوین دارم که همواره فارغ از آنچه سر صحنه اتفاق افتاده، حس هر پلان را از تصویر و آنچه در کادر نقش بسته دریافت می‌کنم. لذا برای تسلط بهتر تمامی برداشت‌ها، حتی برداشت‌های کوتاه و ناتمام را با دقت چندین بار می‌بینم و گاه از تصویر یک برداشت و صدای برداشت دیگر استفاده کرده، نمای نهایی را انتخاب می‌کنم.
و معمولاً مورد تایید کارگردان هم قرار می‌گیرد. ولی به ندرت اگر اختلاف سلیقه‌ای در انتخابِ نما باشد؛ با گفتگو و بر شمردن دلایل انتخابمان، تصمیم می‌گیریم.

*منشی صحنه، چقدر می‌تواند کار را برای یک تدوینگر سهل یا دشوار نماید؟

کار منشی صحنه از دو نظر برای تدوین یک فیلم مهم است. اول اینکه منشی صحنه به عنوان رابط اصلی گروهِ در حال فیلمبرداری، وظیفه انتقال تمامی اطلاعات لازم و ضروری آنچه در قالب یک فریم فیلم اتفاق افتاده را به تدوینگر فیلم، که معمولا در مکانی دیگر و اکثراً در زمانی دیگر مشغول کار است، دارد. و اما نقش دوم که بسیار مهم‌تر و تاثیر گذارتر است، حفظ راکورد یا همان تداوم حس و حال بازیگر و نیز اجزاء بصری صحنه است. چرا که در تدوین با در هم آمیختن اجزاء مُنفک و مُنفَصل، به خلق یک اثر منسجم و هدفمند می‌رسیم؛ که از ضروریات آن، حس تداوم و یکپارچگی در لحن و زیبایی‌شناسی تصویر است. لذا خیلی در زمان تدوین اتفاق افتاده که تدوینگر به دلیل ضعف منشی صحنه، مجبور به انجام یک کات نابجا و غیر ضروری شود، برای فرار از اشتباهی که در زمان فیلمبرداری رخ داده، که این باعث پرش و برهم‌زدن تمرکز بیننده می‌شود.

ayobi-qaderi01

حسن ایوبی و مرحوم ایرج قادری – فیلم سام و نرگس

*در کارنامه ی شما از سام و نرگسِ ایرج قادری گرفته تا خروس جنگی، نفوذی و سی‌وسه روز و جلال‌الدین، فیلم و سریال هست. تدوین یک کار طنز با یک ملودرام و یا سریال تاریخی با فیلم جنگی چه تفاوتی با هم دارد؟

من در مدت شش سال دستیاری در خدمت استاد روح الله امامی، از ایشان آموختم و بعدها بیشتر به معنی آن واقف شدم که یک تدوینگر حرفه‌ای نباید کار خود را محدود به یک ژانر و یا یک روش خاص کند.
لذا من عامدانه و آگاهانه، همواره سعی کرده‌ام در تمامی ژانرهای سینمایی فعالیت کرده و تلاشم یافتن زبان تدوینِ مختص همان فیلم باشد. چرا که تدوین دو فیلم با یک ژانر با هم تفاوت دارد، چه رسد به اینکه اصولاً دو فیلم در دو ژانر و یا گونه متفاوت باشد. و اما بیان تفاوت تدوین ژانرهایی که بر شمردید، در این مجال اندک نمی‌گنجد؛ ولی فقط مختصر عرض کنم که، تدوین یک فیلم کمدی استاندارد، از سخت‌ترین گونه‌های تدوین فیلم است.

*تا حالا شده فیلمی از سینمای ایران را ببینید و بگویید کاش من این کار را تدوین کرده بودم؟

بله، فیلم‌های زیبایی در سینمای ایران ساخته شده، که باعث سربلندی و افتخار برای هر ایرانی هستند، اما باید صادقانه بگویم، تا قبل از اینکه بصورت حرفه‌ای فیلم تدوین کنم، خیلی از فیلم دیدن لذت می‌بردم و در دنیایی که فیلم برایم ترسیم می‌کرد، غرق می‌شدم. اما این روزها با دیدن پشت و جلو دوربین با تمام جزئیات و اضافات، خیلی سخت می‌توانم به ساختگی بودن فیلم فکر نکنم، اما بصورت استثنایی گاه آنقدر با بعضی فیلم‌ها درگیر می‌شوم، که بصورت ناخودآگاه ماهیت ساختگی بودن فیلم را از یاد می‌برم و با تمام وجود درگیر موضوع فیلم می‌شوم ،که این می‌تواند نتیجه یک کارگردانی خوب و یا یک تدوین سنجیده و روان در کنار بازیگری و فیلمبرداری و… باشد و صد البته گاه آرزو می‌کنم ای کاش من هم در خلق این اثر سهیم می‌بودم.

*از سریال جلال‌الدین بگویید، چطور شد که به این مجموعه پیوستید؟

من تجربه همکاری با آقای مهدی همایونفر، تهیه کننده و وحید معدنی، مجری طرح سریال جلال‌الدین را در سال ۸۹ با فیلم ۳۳ روز داشتم. همچنین آرش معیریان، از دوستان هم‌دوره‌ای من است که سالیان سال با هم آشنا هستیم. قبل از شروع فاز دوم، با من تماس گرفتند و پیشنهاد همکاری دادند. من هم با توجه به علاقه و احترام بی‌نهایتم برای حضرت مولانا و همچنین دوستانی که در بالا ذکرشان رفت، به گروه پیوستم.

*کار با دو کارگردان که هر کدام در ژانر و حال و هوای متفاوتی فیلم ساخته‌اند چطور بود؟ با شهرام اسدی، کارگردان روز واقعه، که نشان داده بود مسلط به کار تاریخی است و آبروی فیلمنامه‌ی دقیق استاد بهرام بیضایی را حفظ کرده بود و جنس کارهای قبلی آرش معیریان و تسلط او به تدوین. چطور توانستید از دوپارگی احتمالی سریال جلوگیری کنید؟

واقعیت این است که از همان ابتدا که پیشنهاد تدوین سریال را پذیرفتم، به سختی کار تاریخی و نیز مشکلات دو کارگردان بودن کار آگاه بودم. ولی با توجه به کارگردانی فاز دوم توسط آقای معیریان، این امکان فراهم بود که راش‌های فاز اول را ببیند و با توجه به اینکه تدوینگر و کارگردان با تجربه‌ای است؛ کارگردانی فاز اول را آنالیز کرده و در راستای همان حال و هوا، البته با ویژگی‌های شخصی خودشان کار را ادامه دهد. که باید به آقای معیریان و تیم حرفه‌ای همراه‌شان خسته نباشید گفت که عاشقانه کار کردند، اما با همه این‌ها برای تدوین این کار من در حدود دو سال وقت صرف کردم و هر قسمت این سریال که امروز شما شاهد آن هستید، گاه تا هفت و یا هشت ورژن متفاوت تدوین شده، تا در نهایت به این شکل ارائه شد. در ضمن استفاده از نریشن جملات سحرانگیز فیه مافیه که در فیلمنامه نبود و زمان تدوین اضافه شد نیز، به یک‌دست شدن کار کمک کرد.

*سریال جلال‌الدین از یک سو با حمله‌ی مغول و آن اتفاق دهشتناک در تاریخ ایران روبرو است، از سوی دیگر با مولانا و بها ولد و عرفانی که مظهر آرامش است. چطور بین این دو جنس متفاوت، هارمونی برقرار کردید؟

البته بر خلاف تصور اکثریت، که تدوین خوب را ریتم یک نواخت و یک‌دست می‌دانند، یک اثر نمایشی جذاب دارای فراز و نشیب‌های دراماتیک فراوان در کنار بکارگیری کنتراست و تضادهاست، و مهم ایجاد هماهنگی در چینش و پرداخت اثر است. در سریال جلال‌الدین سعی شده این هماهنگی و چینش موزون از نام سریال، که کنایه به دو شخصیت تاثیر گذار آن زمانه است، تا دیگر قسمت‌ها رعایت شود. لذا چنان‌که در سئوال قبل اشاره کردم، گاه برای رسیدن به یک روایت بهتر، مجبور به جابجایی چندین‌باره سکانس‌ها و کم و اضافه کردن صحنه‌ها بودم. تا جایی که برای پرهیز از مخدوش شدن شاعرانگی سریال، صحنه‌های جنگ و حمله مغول به صورت غیر مستقیم و با نشان دادن آثار حمله بر ایران روایت شده است.

*از ابتدای ساخت کار، در جریان سریال بودید یا بعد از اتمام فیلمبرداری تدوین را شروع کردید؟

من پیش از شروع فیلمبرداریِ فازِ دوم سریال برای تدوین دعوت شدم و پس از بازبینی تصاویر گرفته شده و مطالعه فیلمنامه به گروه پیوستم. البته لازم است یاد آوری کنم که تولید مجموعه جلال‌الدین در سه مرحله پیش‌بینی شده که مرحله اول معرفی زادگاه و موقعیت سیاسی‌اجتماعی زمان وی و علت مهاجرت می‌باشد، که این مرحله در دو فاز به اتمام رسیده و در حال پخش است. مرحله دوم جوانی و ورود ایشان به بغداد است تا مهاجرت به قونیه و نهایتاً مرحله سوم میان‌سالی و آشنایی با شمسِ تبریزی تا زمان رحلت ایشان می‌باشد، که دو مرحله آخر هنوز آماده نشده و بعداً پخش خواهد شد.

*آیا پیش آمده بود که در جریان تدوین جلال الدین ،از دیالوگ و یا نمایی لذت ببرید؛ ولی به دلایل فنی مجبور به کات شده باشید؟

بله؛ بی شک در سریال‌هایی از این دست و یا در فیلم‌ها، گاه تدوینگر با تک پلان و یا دیالوگی برخورد می‌کند که بصورت مجزا و منفرد بسیار زیبا و تاثیر گذار است؛ اما در یک نگاه کلی‌تر، هیچ تناسب و سنخیتی با موضوع و حال‌وهوای فیلم ندارد. و یکی از سخت‌ترین وظایف تدوینگرِ حرفه‌ای، حذف بی‌رحمانه این‌گونه پلان‌ها است.

*دقیقاً فیلمنامه را می‌خوانید و با حال و هوای اثر ارتباط برقرار می‌کنید؛ یا نه، توضیحات کارگردان و راش‌های گرفته شده کفایت می‌کند؟

معمولاً درچرخه‌ی حرفه‌ای ساخت فیلم، تدوینگر از اولین کسانی است که حتی قبل از انتخاب بازیگران و دیگر عوامل، با مطالعه‌ی فیلمنامه، در انسجام و شکل‌گیری فیلمنامه‌ی خوب نظراتِ مشورتی و تکمیلی می‌دهد. اما بعضی از فیلم‌ها با پایان فیلمبرداری سراغ تدوینگر می‌روند، که ناگزیر ابتدا فیلمنامه را برای تدوینگر ارسال می‌کنند و در صورت توافق طرفین و عقد قرارداد، تدوینگر پس از مطالعه فیلمنامه، با دیدن راش و گفتگوی اولیه با کارگردان، مرحله اول تدوین را آغاز می کند.

*چقدر توانستید با مولانا ارتباط عاطفی برقرار کنید؟ آیا بعد از این سریال، احساس نزدیکی بیشتری با حضرت مولانا دارید، یا نه صرفأ به عنوان یک کار به آن نگاه می‌کنید؟jalaledin

شخصیت و جایگاه حضرت مولانا، آنچنان مرزها و سرزمین‌ها را درنوردیده، که امروزه ایشان به عنوان یک چهره جهانی در زبان‌ها و فرهنگ‌های مختلف، عاشقان و طرفداران بی‌شماری دارد. عمر خیام نیشابوری و جلا‌الدین محمد رومی، همواره از عارفان و شاعران مورد علاقه‌ام بوده‌اند. اما تدوین این سریال موقعیتی فراهم کرد تا دوسال هر روز با ذکر نام جلال‌الدین، به آثار و زندگی این پدیده عرفان و ادب نگاهی جدی تر داشته باشم؛ تا جایی که با چند بار خواندن فیه ما فیه، به این فکر افتادم چه خوب می‌شد اگر فرزندان ما به بهانه این سریال بی‌واسطه جادوی کلام حضرت مولانا را درک می‌کردند و همین شد که حدود ۶۰گزیده فیه مافیه متناسب با تصویر سریال را بصورت نریشن در تدوین نهایی کار قرار دادم و امیدوارم در کنار مناجات‌ها و آوازی که با شعر مولانا و صدای زیبای محمد معتمدی، شکل گرفته، ذره‌ای از جهان بی انتهای معرفت حضرت مولانا را شناسانده باشیم.

*ببخشید خسته شدید، سؤالات زیادی بود که دلم می‌خواست از شما بپرسم؛ خصوصاً در مورد آنونس‌هایی که ساخته‌اید، که می‌گذاریم برای مجالی دیگر تا بهانه‌ای باشد برای دیداری حضوری و زیارت حضرتعالی!

اگر در پایان حرفی دارید که دلتان می‌خواهد به همشهریان سبزواری بگویید، بفرمایید!

بسیار ممنون و سپاسگزار هستم از شما آقای ترابی عزیز، که وقت گذاشتید و برعکس بعضی از مصاحبه‌کنندگان که همیشه سئوال‌های تکراری و کلیشه‌ای می‌پرسند، با نگاهی آگاهانه و تخصصی، طرح موضوع کردید و من هم سعی کردم تا حد ممکن خلاصه و ساده توضیح دهم، تا از حوصله خوانندگان عزیز خارج نشود.

و اما در پایان از این فرصت استفاده کرده، مراتب ارادت و احترام خودم را نسبت به تمامی همشهریان عزیزم در سبزوار ابراز می‌کنم. و به جوانترها سفارش می‌کنم درباره تاریخ سبزوار و ایران‌زمین مطالعه داشته باشند و با جدیت، بزرگان و نامداران شهرِ موطن خود را بشناسند. چرا که این روزها خبرهای بدی به گوش می‌رسد که گواه بر نیتِ محو کردن شخصیت‌های ملی و مفاخرِ میهنی است، همچون برچیدن پیکره نامدارترین شاعر ایران‌زمین، ابوالقاسم فردوسی بزرگ از میدان شهر سلماس و یا از بیخ کندن تصویر و نام معلم شهید دکترعلی شریعتی در مزینان که بسیار باعث تاسف و تامل است.

*سایت سبزواریان به عنوان رسانه‌ای که دغدغه فرهنگ و هنر سبزوار را در سر دارد، از گفتگو با شما به خود می‌بالد و این گفتگو را چون برگی زرین، در دفتر افتخارات خود ثبت خواهد کرد و قطعا پیگیر دغدغه‌هایی است که از سوی حضرتعالی دردمندانه مطرح گردید.

دمت گرم و سرت خوش باد…

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 9 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۹
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
م.ج جمعه , ۸ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۲:۰۶

دمت گرم و سرت خوش باد…

ناشناس شنبه , ۹ اسفند ۱۳۹۳ - ۷:۴۸

فوق العاده و کم نظیر بود..

رضایی شنبه , ۹ اسفند ۱۳۹۳ - ۸:۱۲

درود بر خاک هنرپرور سبزوار….درود بر حسن ایوبی عزیز

سبزواری شنبه , ۹ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۴:۴۰

واقعاً عالی بود.ممنون از سبزواریان
من خودم وقتی فهمیدم فیلم نفوذی هم ایشون بودن خیلی خوشحال شدم.
یکی از بهترین فیلم هایی بود که دیده بودم ولی البته در حقش ظلم شد.
باز هم ممنون از شما و همچنین باید تشکر کرد از آقای ایوبی که با همه شهرتشون حاضر شدن با سایت های محلی منطقه خودشون صحبت کنن

حسین خسروجردی شنبه , ۹ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۴:۴۹

دوست عزیز و گرانقدر جناب آقای فرهاد ترابی و جناب آقای حسن ایوبی تدوینگر و مصاحب عالیقدر از سبزوار تا بلخ . با احترام و همراهی و قدر شناسی از شما که با زبان ِ مشترک نکات برجستۀ سینما را بیان می دارید و به علاقه مندان خاصه سبزواری ها یاری می رسانید . در مباحث شما وقتی صحبت از سینما بهمن شد و یادها و خاطرات شما ابراز شد ، بی اختیار یاد سینما آریا افتادم که همین دو روز پیش در گالری سپنج عکس بسیار ارزشمند و خاطره انگیزی از جلو سینما آریا را دیدم که سر در و ویترین عکس و عمق خیابان بسیار خلوت جلو سینما تا آن سوی ساختمان فرمانداری و اینسو که زمین خالی بیمارستان باشد را به تماشاکشانده بود .عکس منحصر بفرد و بسیار مغتنم از آقای محمود امیری که حتما و حتما لطف و خیال و شوق بصری فراوانی به ارمغان می آورد و کاش دوست ارجمندم جناب مسکنی عزیزز یا هر علاقه مند دیگر به سینما می توانست به این گالری که تا ۱۵ فروردین ۹۴ در سبزوار دایر استِ – بروند و این عکس مستند و تماشایی را به نگاه سایت بگشایند. چنین باد . با آرزوی توفیق شما و زنده به لبخندتان :
حسین خسروجردی

ناشناس شنبه , ۹ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۳:۲۳

کاش از این جنس مصاحبه ها با دیگر هنرمندان سبزواری هم انجام دهید.

سبزواریان.کام یکشنبه , ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۰:۴۳

با سپاس از حضورتان
امیدواریم دیگر هنرمندان و عزیزان هم به درخواست های ما پاسخ گفته و این مسیر را ادامه دهیم.

ناشناس یکشنبه , ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۶:۵۶

چه استعدادهایی این شهر داره و کسی نیست ازشون استفاده کنه
انقدر که سبزوار بازیگر و هنرمند سینمایی داره خودش می تونه سالی چندتا فیلم بسازه.اما حیف…….

ناشناس پنجشنبه , ۲۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۲:۴۰

واسه ایرج قادری میزدین استاد چیزی ازتون کم میشد؟

نظرات بسته شده است.