همه می‌سازند ما خراب می‌کنیم!

همه می‌سازند ما خراب می‌کنیم!

سبزواریان – علی نورآبادی: «بالاخره دانشگاه علوم پزشکی دیوار کناری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را در باغ ملی تخریب کرد… به‌زودی باید شاهد تخریب کتابخانه این مرکز هم باشیم.» این خبر را یکی از دوستان صبح جمعه (۲۴ مهر) با پیامک اطلاع داد. شوکه شدم و فقط این جمله به ذهنم رسید: پس

•	پس‌لرزه‌های شبکه‌های به‌ظاهر اجتماعی

• پس‌لرزه‌های شبکه‌های به‌ظاهر اجتماعی

سبزواریان – زینب ترابی: در هر برهه از زمان یا موقعیتی با شنیدن اسم مد، نوع پوشش در ذهنمان تداعی می‌شود، شاید ما مد را بیشتر به ظواهرمان مربوط میدانیم؛ اما همیشه این‌گونه نخواهد بود. هرچند، چند سال پیش با استارت شبکه فارسی وان بر روی شبکه‌های ماهواره‌ای، آن‌قدر تب‌وتاب این شبکه در بین مردم

باشکوه، همچون پیامبر

باشکوه، همچون پیامبر

سبزواریان – فرهاد ترابی: ما محمد (ص) را می‌شناسیم و با نام او خو گرفته‌ایم. قصه زندگی‌اش را هم می‌دانیم؛ از پدری که ندید و عبدالمطلبی که بزرگ قریش بود؛ تا ابوطالب و آمنه و حلیمه. این‌ها اسامی آشنایی برای ما بوده و هستند. بااین‌همه آشناییِ مخاطب از کاراکترهای یک اثر، سه ساعت مخاطب را

سلامی دوباره به سینما

سلامی دوباره به سینما

روز ملی سینماست دعا کنیم حال همه‌ی ما و ملت ما مثل آخر فیلم‌های هندی خوب و خرم شود… دعا کنیم جبار سینگ‌ها به سزای اعمالشان برسند و بسنتی‌ها با ویروها ازدواج کنند و هیچ وی‌جی‌ای با پدرش درگیر نشود… برای سلامتی عباس‌ها دعا کنیم که در آغوش حاج کاظم‌ها نمیرند… به دنبال رنگ خدا

مصاحبه‌ی معصومه طرفه با قربان بلوچ

مصاحبه‌ی معصومه طرفه با قربان بلوچ

چهارمین شماره ویژه‌نامه‌ی سبزوارِ نشریه «ستاره صبح» که به مناسبت بزرگداشت نویسنده‌ی بزرگ ایران، استاد محمود دولت‌آبادی، منتشر شده است؛ حاوی مطالب بکر و کمتر دیده‌شده‌ایست. مصاحبه‌ی معصومه طرفه با قربان بلوچ (یکی از شخصیت‌های اصلی رمان کلیدر) که پیش از این در نشریه‌ی «دفتر هنر» منتشر شده است (و البته نسخه‌ی اصلی آن در

قلم بگیر و برآشوب و کاغذی بنویس…

قلم بگیر و برآشوب و کاغذی بنویس…

سبزواریان – علی شادان: به محمود دولت‌آبادی و داغی که در سینه دارد… قلم بگیر و برآشوب و کاغذی بنویس  //  بپاش بر دل این خاک بذر آتش را قلم بگیر و بتاز و بگیر از تاریخ  //  تقاص خون غریبانه‌ی سیاوش را قلم بگیر و به پا کن سیاه‌چادر را  //  دوتار و برنو

برخیز استاد نوبت عاشقی‌ست یک چندی…

برخیز استاد نوبت عاشقی‌ست یک چندی…

سبزواریان – فرهاد ترابی: پدربزرگ که یادش به خیر باد، به درخت کهن‌سال گوشه حیاط تکیه داده و گنجشک‌ها، روستای کوچکمان را روی سر گذاشته‌اند. چه ولوله‌ای است در آستانه اذان و افطار! از رادیوی قدیمی، صدایی به عظمت تمام دشت‌ها و کوه‌های این مرز پرگهر تا اعماق جان آدمی می‌رود. ربنا لاتزغ قلوبنا… نه

محمود دولت‌آبادی حذف شدنی نیست

محمود دولت‌آبادی حذف شدنی نیست

سبزواریان – امید برومندی: این یک واقعیت است که نمی‌توان هیچ موضوعی را در جهان پیدا کرد که همه کسانی که با آن مرتبط‌اند، صد در صد موافق یا صد در صد مخالفش باشند. پس اگر امروز نام بزرگی نظیر محمود دولت‌آبادی را بیاوریم و کسانی سخت برآشوبند و چند انتقاد ریزودرشت را بر او

فیلم‌های کوتاه یک‌دقیقه‌ای

فیلم‌های کوتاه یک‌دقیقه‌ای

سبزواریان – زینب ترابی: همیشه قرار نیست از پشت دوربین، کلوزآپی از یک اتفاق گرفته شود تا به عمق آن پی ببریم. هرچند سال‌هاست که ما خود را به نماهای آرشیوشده عادت داده‌ایم؛ اما این روزها نیازی به لنز دوربین نخواهد بود وقتی در مسیر دادگستری در رفت‌وآمدیم… هر وقت در مسیر چهارراه دادگستری مجبور

می‌دانیم،… می‌بینیم… ولی رویمان را می‌کنیم آن ور!!!

می‌دانیم،… می‌بینیم… ولی رویمان را می‌کنیم آن ور!!!

سبزواریان – حسین چشمی مقدم: آن‌هایی که می‌دانستند مشکل آب جدی است و خیلی وقت است جدی‌تر هم شده، از سال‌ها پیش دارند یقه‌شان را جر می‌دهند که: آی مردم، آی مسئولین محترم… تا دیر نشده کاری بکنید… البته طبق معمول کسی گوش نمی‌کرد… تا حالا کسی گوش نمی‌کرد؛ اما چند روز است در هر