صبح را با نامخدا و خبر مرگ آغاز میکنیم!
وقتی مینویسیم فقدان مدیریت و برخوردهای متفرعانه برخی مسئولین و فساد اداری و … دارد مثل موریانه اعتماد مردم را میخورد و آنها به نهادهای رسمی بیاعتماد میشوند و جبران این خلأ کار دشوار و گاه ناممکنی است میگویند سخت نگیرید! در آسیاب دشمن آب نریزید و سیاه نمایی نکنید و … صبح آغاز ادامه
وقتی مینویسیم فقدان مدیریت و برخوردهای متفرعانه برخی مسئولین و فساد اداری و … دارد مثل موریانه اعتماد مردم را میخورد و آنها به نهادهای رسمی بیاعتماد میشوند و جبران این خلأ کار دشوار و گاه ناممکنی است میگویند سخت نگیرید! در آسیاب دشمن آب نریزید و سیاه نمایی نکنید و …
صبح آغاز ادامه زندگی آنهاست که هنوز زندهاند. انگار خدا به ما فرصت دیگری برای زیستن میبخشد. ایبسا انسانها که هرگز از خواب بیدار نمیشوند و صبح را نمیبینند و خلایق هم میگویند: خوش به حالش چه مرگ آرامی؛ از خواب به خواب!
اما حکایت ما که هنوز زندهایم متفاوت است. این حق ماست که روز را با امید و لبخند آرزو کنیم. در ایران البته صدها روز و مناسبت جشن میگیرند اما یادم نمیآید در مورد روز جهانی لبخند چیزی خوانده باشم. اولین جمعه ماه اکتبر هرسال را روز لبخند نامگذاری کردهاند. ایده روز جهانی لبخند توسط هاروی بال، هنرمند تجاری اهل ووستر، ابداع و پایهریزی شد. اولین روز جهانی لبخند در ۱۹۹۹ برگزار شد و سالانه برگزار میشود. در ایران چطور؟
یکبار حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی گفت ما همه دکترای گریه داریم اما برای خنده دیپلم هم نداریم. از آن دست جملات ماندگار که کاش مسئولینی که برای بهاصطلاح کار فرهنگی بودجههای خوب میگیرند و به هیچکس هم پاسخگو نیستند و هرگز مشخص نمیشود دقیقاً چه عملکردی دارند آن را قاب کنند و پیش چشمشان به دیوار بزنند.
این جامعه عبوس و خشن شده است. هرروز صبح بهواسطه درگیری شغلی، سری به خبرگزاریها میزنم. اگر اغراق نکنم که هرروز، ولی یک روز در میان پربینندهترین خبر یک سایت پرمخاطب یا قتل است یا تجاوز و خیانت! از فردا شما هم چک کنید. هرروز صبح بهمحض باز کردن صفحه میبینیم و میخوانیم که چطور یک نفر دستش به خون آلوده شده یا یک خیانت خانوادگی، جنازه تولید کرده است.
چند روز قبل خبری خواندم که در یک جشن عروسی به خاطر مراسم رقص چوب یک نفر به قتل رسیده است! خبر را بخوانید! در مراسم عروسی که ذات آن شادی است خون ریخته شده!
در خبر آمده بود که تنش در زمان اجرای «رقص محلی چوببازی» میان مقتول و یکی دیگر از دعوتشدگان در مراسم عروسی آغازشده و با دخالت اعضای خانواده و بستگان درگیری شدت پیدا میکند. چندین نفر از طرفین درگیری نیز با چاقو مجروح شدهاند و نهایتاً مقتول به علت اصابت ضربه چاقو به سینه به قتل رسیده است و حالا قصاص و یک اعدام دیگر … بیش از کشتهها به حالوروز خانوادهها فکر کنید و عروس و داماد نگونبخت …
این نخستین قتل نیست که بهانهای به این سادگی سبب آن میشود. چندی قبل درگیری یک راننده و مسافر بر سر کرایه بیستوپنج تومانی باعث قتل راننده شد، بعد از بازی پرسپولیس و استقلال درگیری میان یک جوان و چند هوادار استقلال که برایش کُری خوانده بودند منجر به قتل شد. مرد جوان ۳۶ ساله میرود سراغ اسلحه شکاری و کسانی با او گلاویز میشوند که اسلحه را بگیرند، تیر شلیک میشود و یک دختر سهساله بیپدر میشود! برای چه؟! برای اثبات اینکه پرسپولیس سرور استقلاله یا این یکی سوراخ است و آن یکی …!
هرروز درگیری و چاقوکشی و قتل، آمار دقیقی ندارم اما همین تعداد که در رسانهها منتشر میشود نشانمان میدهد حال این جامعه خوب نیست. یک جای کار که سهل است، صد جای کار میلنگد! چرا بعد از یک تصادف ساده، یکتنه به تنه شدن، یک صدای بوق، یک سروصدای بچههای همسایه و مسائل سادهای ازایندست اینهمه سریع به جوش میآییم، دست به خشونت میزنیم و بعد جان میستانیم و دادگاه و کلانتری و زندان و پشیمانی و …
وقتی مینویسیم که خشونت میان هواداران فوتبال دارد بهجاهای حساس میرسد و از فحاشی در صفحات مجازی احتمالاً به درگیریهای خشونتآمیز در ورزشگاهها میانجامد و اینها همه دماسنجهای جامعه هستند میگویند جدی نگیرید! این کری خوانیها معمولی است!
وقتی مینویسیم که فشارهای اقتصادی باعث میشود راننده و مسافر باهم گلاویز شوند، یک تصادف ساده و هزینههای آن عرصه را بر آدم تنگ میکند و از کوره درمیرویم و دست به قفل فرمان میشویم و… میگویند جدی نگیرید! این چیزها در همه جای جهان هست!
وقتی مینویسیم خشونت کلامی گسترش پیداکرده و نشانههایی از ایجاد تفرقه قومی مشاهده میشود که باید پیشگیری کرد نه درمان. میگویند جدی نگیرید! وطنم پاره تن و سالار عقیلی و ما همه ایرانی هستیم و …
وقتی مینویسیم گرانی و تحریم و سیل خبرهای بد منتشرشده در رسانههای رسمی و تریبونهایی که گمان میکنند با کوبیدن دولت مردم شیفته آنها میشوند، جامعه را متلاطم و کلافه و ناامید و مستعد خشونت میکند، میگویند جدی نگیرید! اینها نمک جامعه است و نشانه نشاط در بین جریانهای سیاسی!
وقتی مینویسیم فقدان مدیریت و برخوردهای متفرعانه برخی مسئولین و فساد اداری و … دارد مثل موریانه اعتماد مردم را میخورد و آنها به نهادهای رسمی بیاعتماد میشوند و جبران این خلأ کار دشوار و گاه ناممکنی است میگویند سخت نگیرید! در آسیاب دشمن آب نریزید و سیاه نمایی نکنید و …
ما میگوییم و شما جدی نمیگیرید! دردناک و آزاردهنده است که همه ما ساکنان یک کشتی هستیم و اگر صدمه ببیند همه غرق میشویم. درعینحالی که درک میکنیم در این کشتی شما بر عرشه نشستهاید و حمام آفتاب میگیرید و ما در موتورخانه عرق میریزیم اما باز بیشتر از شما دل با این کشتی داریم. این نشانههای کوچک را جدی بگیرید. جدی بگیرید پیش از آنکه دیر شود. با بیل جلوی این آبهای باریک را بگیرید پیش از آنکه با پیل هم نشود جلویشان را گرفت… این نامه هم سلام دارد و هم والسلام.
برچسب ها :احسان محمدی ، ایران ، جامعه ، خشونت ، لبخند
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰