
درختانی که غیب میشوند
قطعِ درختان توسط عوامل شهرداری، مصداق ضربالمثل «کدخدای دِه که مرغابی بود…» است …
با وجودِ صبرِ ما رسانهها و وعدههای مسئولانِ مؤسسه آبادانی، متأسفانه نه نشست خبری برگزار شد نه پاسخگویی انجام گرفت. در نتیجه برای تنویر افکارِ عمومی، لیستِ تخلفاتِ مؤسسه را با آمار و ارقامی که به دست آوردهایم منتشر میکنیم و منتظر میمانیم پاسخ بدهند …
قطعِ درختان توسط عوامل شهرداری، مصداق ضربالمثل «کدخدای دِه که مرغابی بود…» است …
تصور این بود که با آن اتفاق، عنابستانی از صحنه سیاست حذف خواهد شد و سعی خواهد کرد از طریقی، برای خود جایی فراهم کند که زیاد در چشم نباشد …
شاید بعضی افراد و بهویژه مسئولین دلیل سرسبز نبودن فضای شهری را طبیعت خشک و کویری بودن منطقه بدانند؛ در جواب این سؤال را مطرح میکنیم
در منطقۀ غربِ خراسان رضوی چنانکه در سیلهای ناگهانیِ فروردین سال ۱۳۹۹ شاهد بودیم، ممکن است باز هم دچارِ بحرانهایی باشیم که جانِ عزیزانمان را بگیرد …
ما باید دنبال پذیرشِ «همه» باشیم نه اینکه در مسیرِ آنچه مردمسالاری یا دموکراسی میخوانیم، چنین درصدِ عظیمی از جامعه را نادیده بگیریم یا انکار کنیم …
دهم سپتامبر، به نام روز پیشگیری از خودکشی نام نهاده شدهاست. متأسفانه آمار بالای اقدام به خودکشی در سطح جهان و کشور، به ما نشان میدهد که با پدیدهای جدی و شایع طرف هستیم …
این روزها بحثِ اخراج، قطع همکاری و عدم احراز صلاحیت استادان و ورود مجری و مداح به جمعِ هیئتعلمی یا مدرسان دانشگاه، حسابی در فضای رسانهای داغ شده است …
جناب وزیر ارشاد دولت انقلابی، از یک فیلم فکاهیِ ضعیف و بدون هیچ ارزشِ هنری اینگونه تمجید میکند …
شهید صبوری، دیگر جانِ عزیزی است که در سرزمینِ ما، تقدیمِ امنیت و نظم جامعه شد …
ما در همین سبزوار خودمان در همین رسانههای محلی خودمان نیز چند بار چنین مواردی را داشتیم …
قبلتر مطلبی نوشتیم در مورد اینکه منطقه ویژه بدون هیچ دستاورد و عملکردی، صرفاً با «عکسدرمانی» گزارشهایی ارائه میدهد که پشت آن هیچ دستاورد و عملکردی نیست
فضای مجازی بستر خوبی است برای سهیم شدن و انتشار محتوا، اما مطالب فستفودی فضای مجازی و عکس نوشتههای کوتاه و شعاری، فکر و اندیشه را عمیق نمیکند …
برخلاف تصورِ عمومی (که برخاسته از خطاهای ذهنیِ تعمیمگراست) «همهچیز» اوضاعِ خرابی ندارد. معمولاً ذهنِ ما متوجه درست بودنِ بعضی چیزها نمیشود …
اول: شنیدن اظهارنظرهای عجیب از نمایندگان مجلس دوازدهم، بهویژه امسال که منتهی به انتخابات خواهد شد امری عادی است؛ ولی شنیدن صحبتهای عجیب از آقای بهروز محبی نماینده سبزوار در مجلس شورای اسلامی ـ با توجه به اینکه همشهری ما است و بلافاصله بعد از ذکر نامش کلمه سبزوار بهعنوان پسوند میآید ـ باعث میشود
نَخ دِ لِنگِ چیزی کردن: معادل پیله کردن به چیزی و ادامه دادن است. مثلاً وقتی فرد، یک ماجرا را فراموش نمیکند و به بهانههای مختلف با هدف سرزنش یا منت گذاشتن آن را یادآوری میکنند از این تعبیر استفاده میکنند. کوکوم کوکوم: التهاب پوست. به خصوص وقتی در اثر نیش پشه، عنکبوت (گال) یا
مصدق در آن زمان نه تنها محبوب مردم ایران بلکه رهبر معنوی کشورهای جهان سوم و بهویژه کشورهای جهان اسلام بود …
هیچگاه حتی لذت پراندن متلکها را درک نکردهام چه برسد به درک لذتی که از آزار دادن مردم عادی میبرند …
این اسامی احتمالاً از امور در دسترس زنان سنتی ساخته شدهاند. اولی تقریباً محلول و مخلوطی بود که از میوهها میسازند (مانند کنسرو)، دومی همان پنیر بود و سومی میشود خشتی که سر تنور است….
سبزوار را گاهی «پایتخت نثر» خواندهاند، چرا که نویسندگان بزرگان تاریخ چون ابوالفضل بیهقی، ابوالحسن بیهقی، عطاملک جوینی، خواجهنظامالملک طوسی تا نویسندگان معاصری چون علی شریعتی و محمود دولتآبادی ریشه از این خاک داشتهاند …