جان‌های بر کف

جان‌های بر کف

شهید صبوری، دیگر جانِ عزیزی است که در سرزمینِ ما، تقدیمِ امنیت و نظم جامعه شد …

‍ مجیزالدوله

‍ مجیزالدوله

ما در همین سبزوار خودمان در همین رسانه‌های محلی خودمان نیز چند بار چنین مواردی را داشتیم …

با پولِ ما به ارمنستان می‌روند!

با پولِ ما به ارمنستان می‌روند!

قبل‌تر مطلبی نوشتیم در مورد اینکه منطقه ویژه بدون هیچ دستاورد و عملکردی، صرفاً با «عکس‌درمانی» گزارش‌هایی ارائه می‌دهد که پشت آن هیچ دستاورد و عملکردی نیست

چرا کارها پیش نمی‌رود؟

چرا کارها پیش نمی‌رود؟

برخلاف تصورِ عمومی (که برخاسته از خطاهای ذهنیِ تعمیم‌گراست) «همه‌چیز» اوضاعِ خرابی ندارد. معمولاً ذهنِ ما متوجه درست بودنِ بعضی چیزها نمی‌شود …

نیازی به دشمن نداریم

نیازی به دشمن نداریم

اول: شنیدن اظهارنظرهای عجیب از نمایندگان مجلس دوازدهم، به‌ویژه امسال که منتهی به انتخابات خواهد شد امری عادی است؛ ولی شنیدن صحبت‌های عجیب از آقای بهروز محبی نماینده سبزوار در مجلس شورای اسلامی ـ با توجه به اینکه همشهری ما است و بلافاصله بعد از ذکر نامش کلمه سبزوار به‌عنوان پسوند می‌آید ـ باعث می‌شود

چند تعبیر و اصطلاح سبزواری:

چند تعبیر و اصطلاح سبزواری:

نَخ دِ لِنگِ چیزی کردن: معادل پیله کردن به چیزی و ادامه دادن است. مثلاً وقتی فرد، یک ماجرا را فراموش نمی‌کند و به بهانه‌های مختلف با هدف سرزنش یا منت گذاشتن آن را یادآوری می‌کنند از این تعبیر استفاده می‌کنند. کوکوم کوکوم: التهاب پوست. به خصوص وقتی در اثر نیش پشه، عنکبوت (گال) یا

قلب‌هایی که مریض‌اند!

قلب‌هایی که مریض‌اند!

هیچ‌گاه حتی لذت پراندن متلک‌ها را درک نکرده‌ام چه برسد به درک لذتی که از آزار دادن مردم عادی می‌برند …

داستان شنگول و منگول در لهجه سبزواری

داستان شنگول و منگول در لهجه سبزواری

این اسامی احتمالاً از امور در دسترس زنان سنتی ساخته شده‌اند. اولی تقریباً محلول و مخلوطی بود که از میوه‌ها می‌سازند (مانند کنسرو)، دومی همان پنیر بود و سومی می‌شود خشتی که سر تنور است….

پایتخت کتاب، فرصتی برای شهر مفاخر ادبی

پایتخت کتاب، فرصتی برای شهر مفاخر ادبی

سبزوار را گاهی «پایتخت نثر» خوانده‌اند، چرا که نویسندگان بزرگان تاریخ چون ابوالفضل بیهقی، ابوالحسن بیهقی، عطاملک جوینی، خواجه‌نظام‌الملک طوسی تا نویسندگان معاصری چون علی شریعتی و محمود دولت‌آبادی ریشه از این خاک داشته‌اند …